چت روم مذهبی یارغائب

ساخت وبلاگ

«دلایل ازدواج»

(ازدواج موفق 3)

دکتر شاهین فرهنگ


رشد معنوی:

اگر ما قبول داریم که به این دنیا آمده ایم تا رشد کنیم و رشد بدهیم. بعضیها به خاطر خوشبختی ازدواج می کنند و دقیقا به همین دلیل خوشبخت نمی شوند. چون می خواهد خودش خوشبخت بشود. ما نیازهایی داریم که در ازدواج قصد برآورده کردن آنها را داریم، مثل نیاز روحی و روانی، نیاز جنسی، نیاز دیده شدن، نیاز به همراهی و همدلی و.... آن کسی که به قصد خوشبخت شدن ازدواج می کند چون فقط نیازهای خودش را می بیند زندگی خوبی نخواهد داشت. ما ازدواج می کنیم که هم خوشبخت بشویم و هم خوشبخت بکنیم. ما باید با شریک زندگی مان با هم رشد بکنیم.

ما در ازدواج به دنبال یک همراه می گردیم تا در قله های معنویت بالا برویم.

پیامبر (ص): فضیلت خواب متاهل از فضیلت جوان مجردی که روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند بیشتر است.

 




 

رشد معنوی:

 

اگر ما قبول داریم که به این دنیا آمده ایم تا رشد کنیم و رشد بدهیم. بعضیها به خاطر خوشبختی ازدواج می کنند و دقیقا به همین دلیل خوشبخت نمی شوند. چون می خواهد خودش خوشبخت بشود. ما نیازهایی داریم که در ازدواج قصد برآورده کردن آنها را داریم، مثل نیاز روحی و روانی، نیاز جنسی، نیاز دیده شدن، نیاز به همراهی و همدلی و.... آن کسی که به قصد خوشبخت شدن ازدواج می کند چون فقط نیازهای خودش را می بیند زندگی خوبی نخواهد داشت. ما ازدواج می کنیم که هم خوشبخت بشویم و هم خوشبخت بکنیم. ما باید با شریک زندگی مان با هم رشد بکنیم.

 

ما در ازدواج به دنبال یک همراه می گردیم تا در قله های معنویت بالا برویم.

 

پیامبر (ص): فضیلت خواب متاهل از فضیلت جوان مجردی که روزها روزه بگیرد و شبها به عبادت بگذراند بیشتر است.

 

اگر در رشد معنوی کردن مجرد بودن بهتر بود حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) و سایر ائمه ازدواج نمی کردند.

 

پیامبر (ص): هیچ بنایی در اسلام محکم تر از بنای ازدواج نیست.

 

کنترل غریزة جنسی:

 

ازدواج ما را از خیلی از خطرها و خطاها و تعرض ها مصون می کند. ازدواج ما را در مقابل غریزة جنسی و کنترل آن بیمه می کند.

 

آرامش:

 

سورة روم آیة 21: از جنس خودتان برای شما همسر آفریدیم تا در کنار او آرام بشوید.

 

ضرب المثل چک: خانة بدون زن مثل چمن بدون شبنم است.
بالزاک: خانة بدون زن مثل گورستان می ماند.

 

شهید مطهری: ازدواج آغاز محدودیت نیست، پایان محرومیت است.

 

فرزند صالح و بقای نسل:

یکی از مسئولیتهایی که ما داریم بوجود آوردن نسل آیندة ما است. نسل صالحی که به کشور و مردمش خدمت کند.

 

افزایش رزق و روزی:

 

سورة نور آیة 32: اگر تنگ دست باشید به فضل خودم شما را بی نیاز می کنم. همانا خداوند گشایشگر و دانا است.

 

افزایش مسئولیت پذیری:

ما با ازدواج مسئولیتهای جدیدی پیدا می کنیم که در دوران مجردی آن مسئولیتها را نداشتیم. در ازدواج من باید به فکر او باشم و او به فکر من باشد؛ من باید به او کمک کنم و او به من، من به او لطف و مهربانی کنم و او به من. و انسان با پذیرش این مسئولیت پذیری رشد می کند.

 

شهید مطهری: یک سری خصایص اخلاقی است که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند، اخلاقیان و ریاضت کشها، که این دوران را نگذرانده اند تا آخر عمر نوعی خامی و بچگی در آنها وجود داشته است.

 

انسانهای موفق کسانی اند که قوانین این عالم را شناخته اند و یکی یکی خود را با این قوانین همسو کرده اند. یکی از این قوانین قانون بخشش بدون انتظار و قانون خلاء است. و یکی از این قوانین این است که هر چه که در این عالم وجود دارد بصورت جفت است. ما در علم فیزیک می گوییم که محال است چیزی در این عالم تک و منفرد باشد.

 

سورة زاریات آیة 49: ما همه چیز را به صورت جفت آفریدیم.

 

سورة یس آیة 36: منزه است خدایی که همه چز را به صورت جفت آفرید اعم از آنچه زمین می رویاند، آدمیان و چیزهایی که شما نمی دانید.

 

ازدواج یعنی همسو شدن با آنچه که در کائنات ساری و جاری است. و همسویی بیشتر، موفقیت بیشتر.

 

توصیه: اگر می دانید که چگونه می شود ازدواج خوبی کرد، لطفا واسطة ازدواج دیگران بشوید.

 

رسول الله (ص): خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام کند. در ازای هر قدمی که بر می دارد و هر کلمه ای که می گوید اجر و ثواب یک سال عبادت را می دهد که در تمام روزها آن روزه گرفته باشد و در تمام شبهای آن نماز شب خوانده باشد.

 

امام صادق (ع): هر کس به مجردی کمک کند که ازدواج کند خداوند در روز قیامت به او نظر می کند.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یارغائب, چت مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی, انجمن یارغائب, وبسایت یارغائب, چت روم یار غائب, چت یارغائب, یارغایب, تالار گفتگوی ایرانیان, وبسایت فرهنگی مذهبی یارغائب, یارغائب چت, سایت مذهبی یار غائب, قوانین یار غائب, سایت یار غایب, چت مذهبی, سایت چت, گفتگوی آنلاین, یاس کبود, سید110, چت روم مذهبی, چت,مذهبی چت, روم مذهبی, یارغائب, یار غائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 609 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 17:59

ازدواج، کوهنوردی دو نفره!

(ازدواج موفق 2)

سوال: اگر کسی خواست به کوهنوردی برود بهتر است تنهایی برود یا دو نفری؟

جواب: دو نفری. و اما دلیل:

اول: در طول مسیر می توانیم با هم صحبت کنیم و گپ بزنیم و بگوییم و بخندیم. و متوجه چگونگی طی شدن مسیر نمی شویم. و خستگی کمتر روی ما اثر می گذارد.

دوم: گاهی وقتها از صعود پشیمان می شویم و این نفر دوم است که به ما روحیه می دهد و ما را به ادامة مسیر ترغیب می کند.


 

سوال: اگر کسی خواست به کوهنوردی برود بهتر است تنهایی برود یا دو نفری؟

 

جواب: دو نفری. و اما دلیل:

 

اول:
در طول مسیر می توانیم با هم صحبت کنیم و گپ بزنیم و بگوییم و بخندیم. و متوجه چگونگی طی شدن مسیر نمی شویم. و خستگی کمتر روی ما اثر می گذارد.

 

دوم:
گاهی وقتها از صعود پشیمان می شویم و این نفر دوم است که به ما روحیه می دهد و ما را به ادامة مسیر ترغیب می کند.

 

سوم:
وسایل مورد نیاز برای کوهنوردی را می توانیم بین خود تقسیم کنیم. وقتی که بار تقسیم می شود فشاری که بر روی هر کدام از ما می آید کمتر خواهد شد.

 

چهارم:
گاهی وقتها که صعود مشکل و سخت می شود به گونه ای که یک نفره نمی شود صعود کرد و ما می توانیم به هم کمک کنیم.

 

پنجم:
اگر دو نفر باشیم، دو نگاه، دو زاویة دید، دو تحلیل داریم بنابر این اشتباهات ما در صعود کم می شود.

 

ششم:
در مواقع خطر به هم کمک می کنیم. وقتی دو نفر باشیم خطرات راه کمتر می شود.

 

ازدواج یک قله است، که می خواهیم آن را فتح کنیم، قلة زندگی، که وقتی آن را بخواهیم دو نفری فتح کنیم، خیلی می توانیم به هم کمک کنیم، خیلی می توانیم به درد دل هم برسیم، خیلی به داد هم می رسیم. بعضی ها می گویند ما آدمهای زیادی را می

شناسیم که ازدواج کرده اند و بدبخت شده اند، درست است، چون اینها معیارهای ازدواج را نمی شناسند. اگر شریکی که برای زندگی انتخاب می کنیم درست باشد قله های زندگی را خیلی سریع و به آسانی عبور می کنیم و زندگی شیرین تر می شود. ولی

اگر انتخاب ما نادرست باشد فقط داریم تلخ کامیهایمان را زیاد می کنیم. فقط داریم حوادث ناگوار بیشتری را در زندگی مان رقم می زنیم. فقط داریم خودمان و او را آزار می دهیم.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 572 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:51

می دانیم که همه جوانان برای رسیدن به موفقیت، به طور خستگی ناپذیری تلاش می کنند؛ اما اغلب به آنچه که در آرزویش هستند، دست نمی یابند. آیا مسیر را اشتباه انتخاب کرده اند؟ هدف و مقصود مشخص و روشنی نداشته اند؟ به تواناییها و امکانات خود بی توجه بوده اند؟ آیا معیارهای نادرستی برگزیده اند؟
شاید همه اینها در عدم موفقیت جوانان تأثیر داشته باشند؛ اما یکی از عواملی که بیشتر شکست ها و ناکامیها از آن ناشی می شود: «استبداد به رأی» و «خودمحوری» و «مشورت نکردن با دیگران» در مسائل مهم زندگی است. انسان در همه دوره های زندگی اش وقتی با مشکل مواجه می شود یا بر سر دو راهی قرار می گیرد، سخت به یاری دیگران، و رأی و نظر آنها نیازمند است. بدون استفاده از تجارب دیگران، پیمودن مسیر زندگی و گذر از گردنه های آن سخت و دشوار است.
پیشرفت علم و تکنولوژی، اکتشافات و اختراعات و نظریه پردازی در زمینه های مختلف، محصول هم اندیشی و تعامل و بهره گیری از ایده ها و تجربه های دیگران است. اگر بنا بود هر فردی فقط به خود متکی باشد و هیچ گاه از نظرات، پیشنهادها و تجارب دیگران بهره نگیرد، مطمئنا بشر در مراحل اولیه و سطح بسیار ساده و ابتدایی به سر می برد. دستیابی به تجارب دیگران و استفاده از نظرات سازنده آنان از طریق مطالعه آثار، زندگی و الگوهای رفتاری، طرح سؤال و مشورت و نظرخواهی امکان پذیر است.
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش مشورت در موفقیت جوانان نگارش یافته است و نگارنده بر اساس آموزه های دینی در باب مشورت و نیز دیدگاه روان شناسان در این باره، در پی پاسخگوئی به این دو سؤال است که:
1. مشورت چه نقشی در موفقیت جوانان دارد؟
2. با چه کسانی، چگونه و در چه زمینه هایی مشورت کنیم؟
تعریف و اهمیت مشورت
«مشورت» و «مشاوره» از یک ریشه و به معنای مراجعه به افراد آگاه و مطلع برای راه یابی به حل مسئله و بهره گیری از تجارب و آگاهی دیگران است.
نقش مشورت در زندگی، نقشی اساسی است. تحقیقات تجربی نشان می دهد که مشورت اگر مهم ترین نقش را در پیشرفت و استفاده بهینه از زندگی نداشه باشد، دست کم می تواند یکی از بهترین نقشها را ایفا کند. مشورت به معنای عام و گسترده جریانی است که در همه اعصار برای همه افراد، مطرح بوده، اما در عصر ما با دامنه وسیع تری مطرح است؛ زیرا تکنولوژی جدید، انسان را با دشواریها و بن بست های متعددی رو به رو نموده است. در دنیای امروز، زندگی بدون مشورت و مشارکت و هم فکری با دیگران، امکان پذیر نیست. یک مثل چینی می گوید: «اگر می خواهی کاری را به درستی انجام دهی، با سه تن از سالخوردگان مشورت کن.» در فرهنگ و ادبیات فارسی نیز آمده است: «آن که بیشتر مشورت می کند کمتر دچار اشتباه می شود.» و به قول امریکاییها: «دو فکر، از یک فکر بهتر است».
اهتمام قرآن به مشورت
مشورت، ریشه قرآنی دارد. خداوند خطاب به رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «در انجام دادن امور با مؤمنان مشورت و تبادل نظر کن.» نیز در وصف بندگان شایسته خود می فرماید: «بندگان شایسته، کارشان شور و مشورت کردن است.» از مهم ترین کارهای پیامبران، هدایت و ارشاد مردم بود. پیامبران در سایه مشورت با دیگران، سعی می کردند مشکلات آنان را برطرف کنند، اصلاً در معنا و مفهوم دین مشورت و ارشاد، نهفته است.
مشورت در سیره معصومان (علیهم السلام)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) علاوه بر این که خود مشاور مردم بودند و پیوسته به راهنمایی مردم می پرداختند، با دیگران نیز مشورت می کردند؛ مانند آن که در بدر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مسئله را که مسلمانان بجنگند یا نه، به مشورت گذاشت و بعد از آن که رأی اکثریت مبنی بر جنگیدن اعلام شد، تصمیم بر جنگ گرفت.
همچنین در مورد محل استقرار لشکر، نظر صاحب ابن منظر پذیرفته شد که می گفت: «گرچه این محل به دشمن نزدیک است؛ ولی در کنار آب است» و یا در جنگ خندق به منظور محافظت از شهر، نظر سلمان مبنی بر حفر خندق در اطراف مدینه پذیرفته شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور فرمود تا در اطراف مدینه، خندقی حفر کنند.
نظایر اینها بسیار است که رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) در کارها با اصحابشان مشورت می کردند و امام رضا (علیه السلام) درباره سیره رسول خدا فرمود: رسول خدا پیوسته با اصحابش در کار مشورت می کرد سپس بر انجام دادن آن تصمیم می گرفت.» نیز آن حضرت از پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) یاد می کند که وی می فرماید: «با این که دانش و آگاهی دیگران قابل مقایسه با دانش پدرم نبود، بسیار رخ می داد که با خدمتکار خانه به مشورت می پرداخت و در پاسخ این سؤال که: آیا با چنین فردی، مشورت می کنید؟! می فرمود: چه بسا خدا بر زبان او دری را بگشاید.»
شایان توجه است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) خود، نیاز به مشورت با دیگران نداشته اند و مشورت آنها با دیگران به منظور احترام و شخصیت دادن به مردم و رشد فکری آنان بوده است تا به مشورت، عادت کنند و بدانند که مشورت با دیگران، عیب نیست و به شخصیت کسی لطمه وارد نمی آورد.
چرا مشورت می کنیم؟
جوانان و نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افراد مستقل و آزادی هستند. آنها کوشش می کنند که خودشان بتوانند از عهده حل مسائل برآیند، لذا کوشش هایی را که از سوی والدین و معلمان برای کمک به آنها در انتخاب راه آینده ارائه می شود، نمی پذیرند. حس غرور و استقلال طلبی در جوانان و نوجوانان، آنها را وادار می کند که خود به تنهایی تصمیم بگیرند. شکست و ناکامی جوانان و نوجوانان نیز اغلب در همین مسئله نهفته است.
فواید مشورت
انسان، هر اندازه با تجربه و اهل دانش باشد، از مشورت با دیگران بی نیاز نیست. علی (علیه السلام) فرمود: «خردمند، از مشورت دیگران بی نیاز نیست.» بدیهی است که همه انسانها از نظر بهره هوشی، در یک سطح نیستند. حتی آنهایی که از بهره هوشی بالایی نیز برخوردارند، نسبت به افراد دیگر و در تشخیص راه درست زندگی، عاجز و ناتوانند.
نکته مهم و قابل توجه این که هر کسی موضوعات و مسائل را از زاویه خاص خودش مورد بررسی قرار می دهد و این دیگران هستند که مسائل را از ابعاد مختلف و گوناگون تجزیه تحلیل نموده و با شور و مشورت، مسئله را از همه ابعاد، مورد بررسی قرار می دهند. از این رو، عاقل ترین افراد، کسانی هستند که در مشورت، بیش از دیگران اهتمام می ورزند. در مشورت، منافع بسیاری نهفته است که اگر به صورت درست و منطقی از آن استفاده شود، از بروز بسیاری مشکلات، پیشگیری خواهد شد.
1. مشورت و بهره گیری از عقل و خرد دیگران
شعاع فکر و اندیشه دیگران راه آدمی را روشن می سازد و این روشنایی زمینه ساز خیر و سعادت انسان در زندگی فردی و اجتماعی می گردد. علی (علیه السلام) می فرماید: «چراغ راه زندگی را از پرتو نور کلمات و راهنماییهای دیگران بیفروزید.» در فراز دیگری از کلمات ایشان آمده است: «کسی که با دیگران مشورت کند، از خرد و تجارب آنها بهره مند شده، می تواند تصمیم درست تری اتخاذ کند.»
2. مشورت و دور اندیشی
 
در برخی روایات، مشورت و رایزنی با دیگران، نوعی دوراندیشی محسوب شده است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال شد: «دور اندیشی چیست؟» فرمود: «مشورت با افراد صاحب نظر و اندیشمند و پیروی از آن».
معمولاً در مواقع حساس و تصمیم گیریهای مهم - مانند انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر، شغل و برنامه کاری - جوانان به تنهایی نمی توانند تصمیم بگیرند؛ زیرا اطلاعات و تجربه ای کافی در این خصوص ندارند و اغلب تحت تأثیر احساسات و عواطف ناپایدار خود قرار می گیرند. چه بسا ممکن است مسئله ای نزد آنها درست و منطقی به نظر آید اما در واقع، با شرایط فرهنگی و هنجارها و اصول اعتقادی وی سازگاری نداشه باشد. در این گونه موارد، مشورت و نظرخواهی از دیگران، نشانه واقع بینی و دور اندیشی فرد به حساب می آید و می تواند از تصمیم گیریهای عجولانه و نسنجیده - که ریشه بسیاری از شکست ها و ازدواجهای ناموفق در آن است - پیشگیری کند.
3. مشورت و تقویت روحی و اعتماد به نفس
این واقعیتی است که اگر انسان در مسیر زندگی کسی را نداشته باشد که با او تبادل نظر کند، احساس تنهایی و غربت خواهد کرد و در نتیجه، نمی تواند نقش و وظایف خود را با اعتماد و اطمینان کامل انجام دهد. شاید به همین دلیل است که مشورت را نوعی پشتیبانی ذکر کرده اند: «مشورت کردن، پشتیبانی طلبیدن است.» در روایت دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «هیچ پشتیبانی مورد اعتمادتر از مشاوره نیست».
روان شناسان معتقدند که تأیید و حمایت دیگران باعث تقویت اعتماد به نفس، افزایش سطح احترام به خود و احساس کارآمدی در فرد می شود. تجارب شخصی نیز نشان داده است که وقتی کاری را با مشورت دیگران خواسته ایم انجام دهیم، با اعتماد به نفس بیشتری، مطمئن بوده ایم که در آن کار، موفق خواهیم شد.
4. مشورت، پیش گیری از پشتیبانی
از دیگر فواید مشورت، پیش گیری از ندامت و پشتیبانی است. علی (علیه السلام) فرمود: «کسی که مشورت می کند، پشیمان نمی شود.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز فرمود: «آن که مشورت نکند، پشیمان خواهد شد.» مشورت باعث می شود انسان شناخت بهتری نسبت به موضوع و راه و رسم زندگی کسب نموده، بهترین گزینه را انتخاب کند.بنابراین مشورت همیشه مفید و ارزشمند است. در مواردی که مشورت به انتخاب درست و موفقیت آمیز منتهی شود، ارزش و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست، حتی اگر به خطا هم منجر شود، باز هم ارزشمند است؛ زیرا فرد به تکلیف و وظیفه خود - که مشورت و رایزنی با دیگران است - عمل نموده، لذا در نزد خدا و خلق، معذور خواهد بود. چنان که امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: «کسی که مشورت کند و کاری را انجام دهد اگر اثر مفید همراه داشت، مورد ستایش دیگران واقع می شود و همه از او تعریف و تمجید می کنند و در صورتی که با شکست مواجه شود، دیگران لااقل او را مورد سرزنش قرار نمی دهند.»؛ زیرا این تصمیم، فردی نبوده و دیگران نیز به نحوی در تصمیم گیری وی شریک بوده اند.
هر کاری که انسان انجام می دهد و هر تصمیمی که می گیرد، در واقع، نوعی ساختن و تأسیس کردن است. ازدواج، تأسیس بنای خانواده است و انتخاب شغل و رشته تحصیلی، ساختن آینده. آسیب ها و بحرانهایی که در زندگی و به خصوص به جوانان امروزی رو می آورد، عوامل تهدید کننده ای هستند که به راحتی می توانند عشق را به کینه و نفرت، و کانون گرم خانواده را به جهنم سوزان اختلافات و درگیری یا با تلاق تنهایی و سکوت تبدیل کنند.
ریشه بسیاری از شکست ها، طلاقها تأسفها و نارضایتی از زندگی بر می گردد به انتخابهای نسنجیده که بدون مشورت بزرگ ترها صورت گرفته و باید یک عمر نتیجه تلخ آن را چشید. اما با مشورت خیال انسان راحت است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مشورت، عامل آرامش بخش در برابر سرزنش ها و آسیب پذیریهاست.»
5. مشورت و موفقیت در زندگی
 
عوامل بسیاری چون تلاش، پشتکار، توکل به خدا، نظم و برنامه ریزی و بهره مندی از هوش و سلامت جسمی و روانی در پیشرفت و موفقیت انسان نقش دارند. اما یکی از عواملی که نمی توان نقش آن را نادیده گرفت، مشورت و استفاده از تجارب و اندوخته های دیگران است. طی یک بررسی که در سال 1984 م صورت پذیرفت، آشکار شد آن دسته از افرادی که در برنامه ها و تصمیم گیریهای خود، مشورت می کردند، بسیار سریع تر از افرادی که به مشورت اهمیت نمی دادند، پیشرفت نموده اند. در روایات نیز آمده است که مشورت با دیگران، باعث می شود که توفیق الهی نصیب انسان گردد و در کارها موفق تر و عاقلانه تر عمل کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که می خواهد کاری انجام دهد و در مورد آن با فرد دینداری مشورت کند، خداوند او را به آنچه بهترین است، موفق می دارد.»
آیا در هر کاری باید مشورت کرد؟
اهمیت و نقش و کاربردی که مشورت در موفقیت جوانان دارد، به این معنا نیست که در هر کاری و قبل از هر اقدام دیگری باید مشورت نمود و هر آنچه که دیگران گویند، به کار بست. همان گونه که تصمیم گیری بدون مشورت خطرناک است و ممکن است به شکست منجر شود، مشورت بیش از اندازه و انتظار این که در هر کاری دیگران ما راهنمایی کنند نیز به وابستگی و سلب اعتماد به نفس منجر خواهد شد. بنابراین، مشورت، همیشه و در هر کاری بدون آن که خود فرد درباره آن بیندیشد و تفکر کند، مطلوب و شایسته نیست. باید در تصمیم گیریهای مهم و برنامه های کلان، مشورت نمود؛ اما در مسائل جزیی لزوما وظیفه نداریم که مشورت کنیم، بلکه می توانیم با اندیشه و تفکر و اندوخته ها و تجربه های شخصی مان راه درست را برگزینیم.
استخاره، مشورت با خداست
بسیار اتفاق افتاده است که پس از تفکر و مشورت، باز هم در تردیدیم و توان تصمیم قاطع را در خود نمی بینیم. در این گونه موارد که حالت شک و دو دولی، انسان را عذاب می دهد توصیه شده است که به مشورتی دیگر دست زنیم؛ ولی این بار با عقل بی نهایت یعنی خداوند، که بر نیک و بد بندگان آگاه است و خیر همگان را می خواهد. این نوع مشورت همان چیزی است که در فرهنگ دینی «استخاره» نامیده می شود.
بد نیست به این نکته اشاره کنیم که استخاره بی مورد و بیش از اندازه، قدرت تصمیم گیری و اعتماد به نفس را در انسان تضعیف می کند. افرادی که عادت کرده اند در انجام هر کاری متوسل به استخاره شوند، بدون آن که خود بیندیشند و با دیگران درباره آن کار به مشورت و تبادل نظر بپردازند، به مرور زمان، به وسواس و ناتوانی در تصمیم گیریهای خود مبتلا خواهند شد.
تفکر، مشورت، تصمیم گیری
قبل از آن که با دیگران مشورت کنیم، ابتدا باید خودمان درباره موضوع مورد نظر از زوایای مختلف به تفکر بپردازیم، و با توجه به تواناییها و امکاناتی که در اختیار داریم، ابعاد مثبت و منفی هر یک از برنامه ها را فهرست کنیم. به عنوان مثال، از میان چندین رشته تحصیلی یا شغل، ابتدا باید ابعاد مثبت و منفی هر یک را با توجه به تواناییها و امکانات و شرایطمان ارزیابی نموده، آنچه را که با شرایط ما بیشتر همخوانی دارد، به عنوان بهترین گزینه و اولویت اول، در نظر بگیریم. بنابراین گام آغازین در هر تصمیم گیری، تفکر و سعی و تلاش خود فرد است. پس از آن، نوبت مشورت با افراد خردمند و با تجربه فرا می رسد.
با چه کسانی مشورت کنیم؟
هر کسی شایسته مشورت و نظرخواهی نیست، اگر بخواهید تجارت کنید قطعا مشورت با «دایی جان» که اطلاعاتی در این زمینه ندارد، بی نتیجه خواهد بود. از آن جا که او شما را دوست دارد و نگران بر باد رفتن سرمایه تان است، فقط جنبه های منفی کار را در نظر می گیرد و قادر به راهنمایی شما نیست. بیان نقاط منفی و تأکید روی زیانهای احتمالی، ما را نا امید و در نهایت از اصل تصمیم منصرف می سازد؛ در حالی که یک کارشناس و یا آدم خبره می تواند راهنمای خوبی برای ما باشد.
با چه کسانی مشورت نکنیم؟
الف - افراد غیر متخصص و بی تجربه؛ افرادی که تجربه و تخصص کافی ندارند، به هیچ وجه نمی توانند مشاور خوبی برای ما باشند.
ب. افراد غیر متدین و کسانی که اسرار ما را فاش خواهند کند؛ افرادی که از تدین و تعهد کافی برخوردار نیستند، هیچ بعید نیست که روزی اسرار ما را فاش کنند و حرمت ما را بشکنند. از این رو باید سعی کنیم از مشورت با این گونه افراد، جدا پرهیز نماییم.
ج. افراد بدبین و منفی نگر؛ مشورت با آدم بدبین بسیار خطرناک است؛ زیرا او جز سیاهی، بدبختی و شکست، چیزی نمی بیند و صرفا افکار بدبینانه خود را به شیوه نصیحت گونه به شما انتقال می دهد و باعث ناامیدی و سرخوردگی شما می شود. به قول ویکتور پوشه «خوشبختی، شادی و نشاط، امور مسری هستند، پس همواره سعی کن با افراد گشاده رو، خوشبخت و خوش بین، معاشرت و مشورت کنی.»
د. آدمهای لاف زن؛ کسانی که در طول زندگی هیچ قدم مثبتی برای خویش بر نداشته اند، چگونه می توانند در تصمیم گیریها راهنمای شما باشند و توصیه های مفید بکنند؟ از افرادی که پیوسته گذشته را نشخوار می کنند و دغدغه آینده را ندارند، انتظار مشورت و راهنمایی نباید داشت.
اگر با آدمهای «لاف زن» در مورد کاری مشورت کنی، بلافاصله می گوید: «آری مشکلی ندارد، من خودم چند بار این کار را کرده ام.» آن قدر مسئله را راحت و سهل الوصول جلوه می دهد که شما را از چالشها و پیامدهای منفی آن موضوع، غافل می سازد، لذا بدون آمادگی اقدام به کاری می کنید که سرانجام آن، شکست خواهد بود.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 832 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:50

چرا باید #ازدواج کنیم؟


ازدواج موفق 1


دکتر #شاهین#فرهنگ:


رسول اکرم (ص): بیشترین اهل جهنم انسانهای بی همسر هستند.


حضرت علی (ع): ای کمیل هیچ حرکتی نیست که برای انجام آن نیازمند به شناخت نباشی.


سورة اسراء آیة 36 : « از آنچه بدان علم و آگاهی ندارید پیروی نکنید»


دوست من هر کاری خواستی بکنی باید آن را بشناسی، باید علم و آگاهی از آن داشته باشی و برای این شناخت باید به دو تا سوال پاسخ بدهیم. الف) چرا؟ ب) چگونه؟


چرا می خواهید ازدواج کنید؟


من از جوانهای زیادی سوال کردم که چرا می خواهید ازدواج کنید؟ شنیدن جواب آنها شنیدنی است:


دلایل بسیاری از جوانها برای ازدواج:...



✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿



دلایل بسیاری از جوانها برای ازدواج:

الف) ازدواج برای خوش تیپ و خوشکل و خوش اندام بودن طرف مقابل .

(خوب برو با مانکن ازدواج کن اگر تیپ و خوشکلی و خوش اندامی برایت مهم است)

ب) ازدواج به خاطر هیکل ورزشی .


پ) ازدواج به خاطر موی بلند و دماغ سربالا .

ت) ازدواج برای مدارک و عنوانها و پز دادن
. (دکتر و مهندس، عضو هیئت علمی، مدیرعامل شرکت) تو داری با دک و پز آن آدم ازدواج می کنی نه با خود او.)

ث) ازدواج برای سرشناس بودن خانواده . (چون همه خانوادة آنها را می شناسند)

ج) ازدواج برای جلب توجه طرف مقابل .

(به خاطر اینکه او در کانون توجه افراد دیگر است) چ) ازدواج از روی عاشق شدن . (با اینکه می داند طرف مقابل چندین دوست دختر یا پسر دارد و هزار کار غلط تا حالا انجام داده است) ح) ازدواج برای اینکه عاشقِ عاشق شدن است .


خ) ازدواج برای چشم و هم چشمی .

(دختر خالم با پسر عموش ازدواج کرده که مهندس است من می خواهم با یکی ازدواج کنم که دکتر باشد تا حالش را بگیرم)

د) ازدواج برای فرار از شرایط خانواده .


(ازدواج برای فرار از یک محیط زجر آور و کسالت آور، یک محیط بسته و محدود کننده. دختر هر جایی که می خواهد برود اجازه نمی دهند و می گویند خانة شوهر که رفتی هر جا که خواستی برو) ذ) ازدواج برای فرار از تنهایی . (ازدواج برای اینکه یک نفر او را بفهمد و همصحبت پیدا کند) ر) ازدواج برای رفع یک نقطه ضعفی که در طرف مقابل نقطة قوت آن وجود دارد .

(مثلا من یک آدم گوشه گیرام و اعتماد به نفس ندارم می خواهم با یکی ازدواج کنم که خیلی اجتماعی است و مردم به او توجه می کنند، من می خواهم با او

ازدواج کنم که پشت سر او پنهان بشوم)


ز) ازدواج برای اینکه طرف مقابل در کاری که مورد علاقة اوست مهارت دارد . (مثلا دختر عاشق موسیقی است و می بیند آن پسر قشنگ گیتار می زند و آن به خاطر همین با او ازدواج می کند، خُب برو با گیتارش ازدواج بکن!!) س) ازدواج به خاطر اینکه طرف مقابل را گمشدة رویاهایش می داند . توجه آقایان بصری است بنابراین برای اینکه حرف طرف مقابل را درک بکنند باید حتما به او نگاه کنند آقایان چون توجه شان بصری است با چشمهایشان عاشق می شوند، عاشق مو، رنگ چشم، حالت صورت، کمر باریک و ...) ش) ازدواج برای اینکه طرف حرفهای خوشکل می زند .

توجه خانمها سمعی است، خانمها اگر به طرف مقابلشان هم نگاه نکنند متوجه حرف زدن او می شوند. و چون توجه خانمها سمعی است پس با گوشهایشان هم

عاشق می شوند. (چهارتا حرف خوشکل که بشنوند عاشق می شوند)

ص) ازدواج به خاطر دلسوزی و ترحم . همة پسرهایی که به دختری می گویند اگر با من ازدواج نکنی خودم را می کشم حتی یک نفر از آنها هم خودش را نکشته! مثلا پسرِ می گوید من سرطان دارم و شش ماه دیگه می میرم و دوست دارم این چند ماه زندگی ام را تو در کنارم باشی!

ض) ازدواج به خاطر کار .

راننده تاکسی است چون به مجرد کار نمی دهند می رود ازدواج می کند. ط) ازدواج به خاطر جابجایی و مهاجرت .

پسرِ تو یک شهر بزرگ مثلا اصفهان زندگی می کند و به دخترِ که مثلا تو یک شهر کوچک زندگی می کند می گوید اگر با من ازدواج کنی می برمت اصفهان و آن هم

چون آرزو دارد برود اصفهان (تو یک شهر بزرگ) با آن پسر ازدواج می کند. تقریبا صد در صد ازدواجهایی که یک دختر با یک پسر در خارج از کشور ازدواج می کند به

طلاق می انجامد.

ظ) ازدواج به خاطر اصرار پدر و مادر . این کار هم از نظر دینی و هم علمی غلط است. ع) ازدواج بخاطر ترس از تنهایی . مثلا خواهر و برادرهایش ازدواج کرده اند، سن خودش هم بالا رفته و پدر و مادر پیری هم دارد برای اینکه مبادا تنها بماند ازدواج می کند. غ) ازدواج برای خواهر و برادرهای کوچکتر . چون خواهر یا برادر بزگتر است و تا او ازدواج نکند بقیة نمی توانند ازدواج کنند (زشت است) او هم ازدواج می کند. تا مانع از سر راه ازدواج بقیه برداشته بشود.

ک) ازدواج برای گناه داشتن خواستگار .

دختر خانم یک خواستگار برایش می آید می گوید اگر جواب رد بهش بدهم گناه دارد. گ) ازدواج به خاطر لجبازی با اطرافیان . برای اینکه حال خانودة خودش را بگیرد از روی لجبازی با یک نفر که می داند به دردش نمی خورد ازدواج می کند. ف) ازدواج با شغل . مثلا دخترِ با پسرِ ازدواج می کند چون بازیگر، گوینده، سخنران، استاد، مجری تلوزیون، است. چون فکر می کند شخصیت واقعی او همانی است که در ظاهر می بیند. این مثل این است که شما کتابی را بخرید بخاطر عکس روی جلد آن. ق) ازدواج می کند چون طرف مقابل آدم خوبی است . کی گفته دو نفر که آدمهای خوبی هستند الزاما شریک خوبی هم برای زندگی هستند؟ ه) ازدواج برای رو کم کنی .
پسرِ آمده خواستگاری یک دختر و او را نپسندیده و رفته با دختر دیگری ازدواج کرده، آن دختر هم سریع با آمدن اولین خواستگار ازدواج می کند تا روی آن پسر را کم کند. بعد هم می گوید می خواهم فکر نکند که من خواستگار ندارم.


ی) ازدواج برای اینکه فرزند بیمار و بد، خوب و یا سر به راه بشود .

هیچ فرد بیماری با ازدواج خوب نمی شود، هیچ پسر الافی با ازدواج درست و سر به راه نمی شود.

ل) ازدواج برای بقای نسل .

ن) ازدواج برای ترس از آبرو


دختری به دور از چشم خانواده با پسری دوست شده و با او روابط جنسی برقرار می کند و برای اینکه آبرویشان نرود با هم ازدواج می کنند و بعد از چند ماه هم از هم جدا می شوند که آبرویشان نرود که چرا دخترِ دیگر دختر نیست.

م) ازدواج برای تامین نیاز جنسی

درست است که ما در ازدواج مسائل جنسی هم داریم ولی نباید برای آن ازدواج کرد چون ازدواج یک چیز بالاتر و بزرگتری است که مسائل جنسی هم در آن هست.

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یار غائب,چت روم مذهبی,چت یارغائب,چت یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت روم یار غائب,سایت فرهنگی مذهبی یار غائب,چت یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 689 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:50

#####حال استهزاء و مسخره کنندگان در قیامت.......#####
 
وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ، واي بر هر عيب جوي طعنه زن
در قیامت استهزاء كنندگان را می آورند،
و برای یكی از ایشان دری از بهشت می گشایند
و به او می گویند بشتاب و داخل شو.
او با غم و اندوه می آید كه داخل شود، در را می بندند،
و از طرف دیگری دری می گشایند و به او می گویند، زود داخل شو.
چون نزد آن در می رسد، در را می بندند.
همین طور گرفتار است، و از هیچ دری نمی تواند داخل شود،
به طوری كه مأیوس می شود
به گونه ای كه باز می گویند بیا، و او دیگر نمی آید.
(محجة البیضاء، ج5، ص326)


چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یار غائب,چت روم مذهبی,چت یارغائب,چت یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت روم یار غائب,سایت فرهنگی مذهبی یار غائب,چت یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 534 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:49

 

حضرت محمد (علیه افضل صلوات المصلین) :

خوشا به حال کسانی که در غیبت حضرت مهدی (عج) صبور باشند
و خوشا به حال کسانی که در محبت ورزیدن در راه اهل بیت (ع) استوار ماندند ،


خداوند آنها را در کتابش این طور توصیف نموده است :
(( آنها که به جهان غیب ایمان آوردند )) آنها حزب الله هستند ،
آگاه باشید به درستی که حزب الله رستگار است. سوره مجادله آیه 22


بحارالانوار جلد 52 صفحه 143

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 529 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:49

شیطان این دشمن دیرینه انسان که به عزت پروردگار قسم خورده همه ی انسانها را بفریبد، به اذن خداوند در عرصه ابتلا و آزمایش انسان مهمترین مانع در جهت قرب ربوبی می باشد. شناخت این دشمن و راه های نفوذش در زندگی از اصلی ترین وظایف هر مسلمانی است که متأسفانه مداخله و تدلیس شیطانی غالباً مورد غفلت قرار می گیرد. در این مقاله به بررسی کمین گاه ها و راه های ورود شیطان به زندگی انسان می پردازیم. تا نفوذگاه های شیطان شناخته شود، مقابله با او نیز امکان پذیر گردد. یکی از مهمترین راههای نفوذ شیطان (استکبار) است که خود وی نیز بدان دلیل مطرود درگاه الهی گردید.
* واژگان کلیدی: قرآن، نهج البلاغه، شیطان، تکبر، دنیا.
* مقدمه: «اللهم انا نعوذ بک من نزعات الشیطان الرجیم و کیده و مکائده» (صحیفه ی سجادیه، دعای هفدهم)
«ای خدای من! ما بندگانت، از وساوس شیطان و مکر و حیلت های آن دیو رجیم به تو پناه می بریم.» هر گاه شکارچی قصد شکار دارد ابتدا دام را می گستراند پس رویش را با دانه و طعمه می پوشاند به طوری که مشخص نباشد، هنگامی که شکار می آید تنها دانه را می بیند و غافل از این که دام در انتظار اوست. به طمع دانه جلو می رود و هنوز گرفته یا نگرفته به دام شکارچی می افتد. ابلیس پرتلبیس نیز چنین صیادی است با دام های رنگارنگ فراوان؛ گودال های بسیاری را برای انسان حفر می کند و رویش را می پوشاند، دانه هایی از هوی و هوس، هر کدام به فراخور صید خود روی تله ها می افکند که انسان با کمترین بی احتیاطی به دام ظاهراً فریبنده اش می افتد. (رجالی تهرانی/183) هدف شیطان از گذاردن این دام ها بر سر راه انسان دور کردن او از درگاه الهی و فاصله انداختن بین بندگانش می باشد. آن گونه که امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:
«واکفنا شر مصائد الشیطان» (صحیفه سجادیه، دعای پنجم)، مصائد جمع مصیده به معنای دام است، یعنی پروردگارا، ما را از شر دام های شیطان نگاه دار. در این مقاله با مسلم دانستن وجود شیطان در عالم هستی و نقش اغواگری او، و با تمسک بر قرآن کریم و نهج البلاغه عظیم برخی از دام های شیطان مورد بررسی قرار می گیرد.
راه ها و دامهای نفوذ شیطان:
*1) کبر و غرور:
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه «قاصعه» از شیطان به عنوان «امام المتعصبین» یاد می فرماید: «شیطان این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سلف مستکبران است که اساس تعصب و تکبر و خودخواهی را پی ریزی کرد و با خداوند در مقام جبروتیش به ستیز و منازعه برخاست، لباس خود بزرگ بینی بر تن پوشانیده و پوشش تواضع و فروتنی را کنار گذاشت. آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به خاطر تکبرش کوچک کرد؟ و براثر بلند پروازیش پست و خوار گردانید؟ در دنیا مطرودش ساخت و در آخرت آتش سوزان دوزخ را برای او آماده کرده است.» (نهج البلاغه، خطبه ی192 /286-285) «تکبر عبارت است از این که کسی بخواهد خود را مافوق دیگری و بزرگ تر از او جلوه دهد» (طباطبایی، 133/8) که یکی از معاصی کبیره است. زیرا «آدمی را از مرتبه ی رفیع به مرتبه ی وضیع می رساند و بزرگ ترین پرده و حجاب برای رسیدن به اخلاق نیکو است.» (حسینی شاه عبدالعظیمی، 22/4)
قرآن کریم می فرماید:
«قال یا إبلیس ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی أستکبرت أم کنت من العالین، قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین» (ص/76-75)، «ای ابلیس، چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری؟ آیا تکبر نمودی یا از {جمله ی} برتری جویانی؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریده ای» و آن را توجیهی برای تکبرش به حساب آورد و، در مقابل امر پروردگار ایستاد و همان کبر و غرور بی جایش سبب گردید که همه ی عیب های او آشکار شود و افتخارات و منقبت هایی که داشت! (عبادات شش هزار ساله) از میان رفت (بحرانی، 330)، و سبب «نخستین گناهی گردید که خدا با آن معصیت شد.» (نهج البلاغه، خطبه ی 286/192؛ ثقفی تهرانی، 59/1)، «این هشدارهای امیرالمومنین (علیه السلام) است که افراد جامعه را از دو چیز به شدت پرهیز می دهد، یکی از تکبر و کبر ورزیدن و خود را برتر از دیگران دانستن، دوم قبول این تصور غلط از دیگران. یعنی نه خودتان، خود را از دیگری بالاتر بدانید نه این تصور غلط را اگر دیگری داشت قبول کنید.» (خامنه ای، 44) امام علی (علیه السلام) در هشدار شدیداللحنی می فرماید: بندگان خدا، از این که شیطان شما را به بیماری خود تکبر، مبتلا کند بپرهیزید. (نهج البلاغه، خطبه ی 289/192) به راستی که تکبر کننده، خوار و حقیر و پست خواهد شد. «انک ان تکبّرت و صعک الله» (تمیمی آمدی، 360/2) پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کسی که به اندازه ی خردلی، در دلش کبر و خود بزرگ بینی باشد، داخل بهشت نمی شود.»
(نراقی، 209)، حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «ولا وحدة اوحش من العجب»
(نهج البلاغه، حکمت 488/113)، «هیچ تنهایی وحشتناک تر از خودبینی و عجب و غرور نیست»، که از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع می کند و بزرگی کند و بزرگی فروشد برغیر خود، و از آن اعمالی است که در خارج از انسان صادر شود که همان عظمت فروشی است.(خمینی، 79/1) او (شیطان) به امری تکیه کرد که دل ها در توجه به آن همانند یکدیگرند (و همه به آن توجه دارند، یعنی تکبر و حمیت جاهلیت) و امت ها در روی آوردن به سوی آن، به دنبال همدیگر در آمده اند و در تکبر و نخوتی قرار گرفتند که از کثرت و شدت آن سینه ها تنگ شده بود.» (نهج البلاغه، خطبه ی 289/192)
این کلام حضرت هشداری است برای انسان ها در همه ی قرون و اعصار تا مبادا در پیشگاه پروردگار تکبر کرده و بندگی اش را فرو گذارند. آن چنان که ملاحظه شد تکبر اعمال طولانی شیطان را تباه کرده و کوشش فراوانش (عبادات شش هزار ساله شیطان) را بر باد داد؛ همان خدایی که با ابلیس چنین کرد اگر ذره ای از این بیماری خطرناک نصیب هر انسان عابد و زاهدی گردد حکم و فرمان خدا در حق وی هم چنین صدق می کند، چرا که فرمان خداوند درباره ی اهل آسمان و زمین یکسان و تغییر ناپذیر می باشد.
* 2- حسد:
«حسد عبارتست از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمت هایی که صلاح او باشد و علت حسد خباثت نفس و بخل ذاتی به بندگان خدا بدون سابقه ی عداوتی یا منشأ حسدی بلکه به محض خبث نفس و رذالت طبع زوال نعمت را خواهد و گرفتاری بندگان خدا به محنت و بلا، شاد گردد و از راحت و رسیدن ایشان به مطالب خود و وسعت معاش ایشان متألم و محزون شود، اگر چه نسبت به وی هیچ ضرری متصور نباشد.» (نراقی، 150-148) حسد آن قدر خطرناک است که ممکن است فرد به جائی رسد که حتی برای زوال نعمت از شخص محسود، خود را به آب و آتش زند و نابود کند که نابودی وی جز خسران و تباهی هیچ اثری ندارد. «در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه «قابیل» نسبت به برادرش «هابیل» بر اثر انگیزه ی «حسد» بود. (مکارم شیرازی، نمونه، 464/27)
حضرت علی (علیه السلام) هم در این باره می فرماید: «شما مانند آن کسی نباشید که بدون این که خداوند فضیلتی در وی قرار داده باشد، بر پسر مادرش تکبر ورزید ( هیچ برتری و فضیلتی در او نبود و عمل او هیچ علتی نداشت) جز این که در نتیجه ی عداوتی که از حسد برخاسته بود... و گناه همه ی آدم کشان را تا روز قیامت به گردن و عهده ی او نهاد». (نهج البلاغه، خطبه ی 289/192) قرآن کریم به نمونه ی دیگری از این برادر کشی که بر اثر حسادت برنامه ریزی شده بود اشاره کرد و این گونه گزارش می دهد: زمانی که حضرت یوسف (علیه السلام) خواب خود را برای پدر تعریف کرد، پدرش حضرت یعقوب (علیه السلام) به او چنین فرمود:
«قال یا بنی لا تقصص رویاک علی إخوتک فیکیدوا لک کیدا إن الشیطان للإنسان عدو مبین» (یوسف/5)، «{یعقوب} گفت: ای پسرک من، خوابت را برای برادرانت حکایت مکن که برای تو نیرنگی می اندیشند، زیرا شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است.» در زندگی انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) حسودان همیشه یکی از موانع راه آنان بوده اند، تا جایی که قرآن مجید به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور می دهد که از شر حسودان به خدا و رب فلق پناه ببر. (مکارم شیرازی، نمونه، 464/27) به خاطر این که «الحسد مقنصة إبلیس الکبری» (تمیمی آمدی، 249/1) «حسد بزرگ ترین دام ابلیس است.» هر گاه انسانی گرفتار بزرگترین دام های شیطان گردد قطعاً نجات از آن به سختی بزرگی آن یا دشوارتر از آن می باشد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«ابلیس به سپاهیانش می گوید: بین بندگان خدا ستم و حسد را پخش کنید، چون این دو، هم تراز شرک به خداست». (محمدی ری شهری، 117/5)
* 3- خشم و غضب:
از دیگر کمین های شیطان، کمین گاه خشم و غضب می باشد. خشم شعبه ای از دیوانگی است زیرا در آن حالت عقل از کار می افتد، کنترل انسان از دست می رود و از خود غافل و بیگانه می شود؛ چه فرصتی طلایی تر از این فرصت برای دشمن خواهد بود؟ با از دست رفتن کنترل و انزوای عقل اعضای بدن به ویژه زبان به فرمان دشمن ها شده، فاجعه ها می آفریند. ناسزاها، تهمت ها، دروغ ها، افشای رازها، آبرو ریختن ها، ستم ها و قتل ها و... در این شرایط بروز می نماید و هر کدام به تنهایی همانند تیری زهرآلود از ناحیه ی دشمن قسم خورده، قلب را نشانه می گیرد و آدمی را از پای در می آورد. (نراقی، 79) بی دلیل نیست که خشم و غضب را سپاهی از سپاهیان دشمن می شناسند. آن گونه که حضرت علی علیه السلام به حارث همدانی می فرماید: «احذر الغضب فإنه جند عظیم من جنود إبلیس» (نهج البلاغه، نامه ی 460/69)، «از خشم بپرهیز که آن سپاهی بزرگ از سپاهیان ابلیس است.» در جای دیگر به ابن عباس چنین مرقوم می فرماید: «إیاک و الغضب فإنه طیرة من الشیطان» (همان، نامه ی 466/76)، «از خشم برحذر باش که آن بهره و سهمی- و یا روزی و رزقی- از شیطان است». «خشم، بزرگ ترین کمند برای شیطان و آتش پاره ای از شیطان است که در دل آدمی برافروخته می شود. (خوانساری، 83/5)» حالتی نفسانی است که نور عقل را می پوشاند و اثر قوه ی عاقله را ضعیف می کند. (نراقی، 79)،
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم) در این باره فرمودند:
«أن الغضب من الشیطان و أن الشیطان خلق من النار و إنما یطفی النار الماء فإذا غضب أحدکم فلیتوضأ» (فرید تنکابنی، 411؛ خسروانی، 381/3)، «خشم از شیطان است و شیطان از آتش پدید آمده و آتش را با آب خاموش توان کرد و وقتی یکی از شما خشمگین شدید وضو گیرید.»
حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به عبدالله بن العباس فرمودند: «در هنگام روبروشدن با مردم و در مجلس خود و در زمان داوری و دادگری گشاده رو و فروتن باش و خویشتن را از غضب دور بدار که به راستی، غضب، سبکی و کم عقلی است از سوی شیطان که عارض انسان می شود که هر چه تو را به خدا نزدیک کند، تو را از آتش دوزخ دور می سازد و آن چه تو را از خدا دور سازد، به آتش دوزخ نزدیک می کند.» (نهج البلاغه، نامه ی 465/76)، و آن کس از گزند شیطان در امان می ماند که بر خشم خود فائق گردد. «ظفر بالشیطان من غلب غضبه» (تمیمی آمدی، 247/2)، «بر شیطان پیروز گشته کسی که بر خشم خود غالب شود.»
* 4-غفلت:
از دیگر راه های تصرف دل آدمی توسط شیطان غفلت و فراموشی است که ریشه و اساس هر ضلالت و باطلی می باشد، (طباطبایی، 439/8) آن هم غافل شدن از خداوند تبارک و تعالی که از اصل الاصول است (نجارزادگان (محمدی)، 158) «غفلت پدیده ای است که نیروی حساب گری انسان را فلج می کند و هیچ قانونی را برای او ضروری و مبنای محاسبه مطرح نمی کند. زیرا انسان غافل همواره در خوابست و همه ی اصول و قوانین را مرده می پندارد مگر آن موقع که به سود او به جریان افتد». (جعفری، 201/7) غافلان می شنوند «اما اصواتی را که برای آخرت آن ها سودمند نیست و ویرانی خانه های اخروی را در بر می گیرد.» (الجنابذی، 482/5) و از برایشان دلهائیست که ارزش های والای انسانی را درک و فهم نمی کنند، (طیب، 35/6) حضرت علی (علیه السلام) فرموده: « ما أغفلت من نفسک فإنک مترف قد أخذ الشیطان منک مأخذه و بلغ فیک أمله و جری منک مجری الروح و الدم» (نهج البلاغه، نامه ی370/10)، «ای انسان که در سرای غفلت به سر می بری) ترا به آن چه که از خودت غفلت داری آگاه سازم، تو فرورفته ی در ناز و نعمتی، نعمت ترا سرکش گردانیده و از این رو شیطان در تو جای گرفته و به آرزوی خود رسیده و در تو مانند جان و خون روان شده است، چنان بر تو مسلط است که کاری نکرده و سخنی نگوئی مگر به دستور و فرمان او.»
(فیض الاسلام، 842)
قرآن کریم می فرماید:
«و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الإنس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالأنعام بل هم أضل أولئک هم الغافلون» (الاعراف/179)، « و در حقیقت، بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم {چرا که} دل هایی دارند که با آن {حقایق} دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آن ها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آن ها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند. {آری،} آن ها همان غافل ماندگانند.»
* 5- هواپرستی:
یکی دیگر از مؤثرترین راه های نفوذ شیطان بر آدمی «هواپرستی» است، شاید بتوان گفت از جمله مهم ترین ابزار کار اوست. زیرا هواپرستی از درون انسان سرچشمه می گیرد آدمی با پیروی از هواهای نفسانی، عقل را که حاکم عادل و بزرگ ترین نعمت الهی است خفه می کند و ظلمت نفس را بر نورانیت عقل غلبه می دهد و او را به اسارت فرمانده ی پایگاه هوی و هوس که شیطان است در می آورد. (نجارزادگان (محمدی)، 138) آن گونه که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «کم من عقل أسیر تحت هوی أمیر» (نهج البلاغه، حکمت506/211)، «چه بسا عقل که در چنگ هوای نفس اسیر شده، هوا، امیر اوست». « در حقیقت انسان از طریق هواهای نفسانی به مرحله پست حیوانیت سوق داده می شود» (الجنابذی، 122/13) در آن لحظه است که شیطان از راه شهوات نفسانی و صفات خبیثه (طیب، 29/12) و با نیروی جاذبه ای که دارد خاطرات و اندیشه های او را به سوی خود جلب می کند ( حسینی همدانی، 128/15)، و آن چنان رشته ای در گردن او انداخته، پس به هر کجا که بخواهد می برد (بابایی، 370/4)، خود را قرین و هم نشین دائمی او می گرداند. خداوند می فرماید:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین» (الزخرف/36)، «هر کس که از یاد خدای رحمان روی گرداند، شیطانی بر او می گماریم که همواره همراهش باشد.» این هم نشینی سبب می گردد تا عقل و اندیشه و احساسات برین را فدای امیال و هواهای نفسانی خود قرار دهند (جعفری، 297/13) و هر گاه سخن حقی به او بگویند از پذیرفتن آن سرباز زند، (طباطبایی، 151/18) در این موقع است که فتنه ها و آشوب ها برپا خاسته و سبب پنهان گذاشتن حقایق و ایجاد اختلافات بی پایه و اساس می گردد.
در نهج البلاغه شریف این جملات نورانی را می خوانیم که: « إنما بدء وقوع الفتن أهواء تبتع و أحکام تبتدع یخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجال رجالا علی غیر دین الله» (نهج البلاغه، خطبه ی 88/50)، «همانا منشأ فتنه و فسادها در میان مردم پیروی از خواهش های نفسانی و صدور احکام خلاف شرع و ناسازگار با کتاب خدا قرآن است. گروهی زمام حکومت مخالف با دین خدا را به دست می گیرند و گروه دیگری نیز از آن ها فرمان می برند در نتیجه فتنه و فساد در میان مردم شایع می شود» و در ادامه می فرماید: «فلو أن الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو أن الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه ألسن المعاندین» (همان)، «حال اگر باطل با حق در هم نمی شد، راه حق بر طالبانش پوشیده نمی ماند و اگر حق در میان باطل پنهان نمی گشت، دشمنان هیچ گاه نمی توانستند زبان به بد گویی از حق بگشایند.»
حضرت علی (علیه السلام) در کلام زیبایش به صراحت به بزرگ ترین آفت پیروی از هواهای نفسانی که همان مختلط شدن حق با باطل می باشد بیان کرده است و فرموده: «و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی» (همان)، «ولکن چون شاخه ای از حق و شاخه ای از باطل می گیرند و با هم می آمیزند، در این موقع است که میدان برای وسوسه های شیطان باز می شود و باطل را به صورت حق جلوه می دهد و قهرا راه بدگویی از حق برای دشمنان دین باز می شود تنها کسانی که لطف خدا شامل حالشان گشته از اضلال شیطان نجات می یابند».
آنان که از هواهای نفسانی پیروی می کنند، به جای بهره مندی متعادل از غرایز و نعمت های طبیعی خدادادی، غرق در غرایز مصنوعی و شیطانی گشته تا حدی که مرزهای شرعی و اخلاقی را در هم
می شکنند و با پیروی از هواهای شیطانی عقل و وجدان را سرکوب کرده و خود را به سوی دشمن ترین دشمن خود که همان نفس درون اوست می کشاند. در صورتی که اگر اندکی در آیات الهی نظر افکنیم می بینیم که خداوند جل جلاله فرموده:
«إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین» (الحجر/42)، « تو را بر بندگان من تسلطی نیست، مگر بر آن گمراهانی که تو را پیروی کنند». پس این انسان است که با پیروی از خواهش های شیطانی راه ورود شیطان را باز می کند و خود را در دام بدبختی و فلاکت قرار می دهد که حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «والشقی من انخدع لهواه و غروره» (نهج البلاغه، خطبه ی 117/86)، «بدبخت کسی است که فریب هوای نفس خود را بخورد». حضرت علی (علیه السلام) خطر پیروی از هوی پرستان را آن قدر زیاد می بیند که هشدار می دهد مبادا با آن ها مجالست کنید زیرا شیطان در کنار ایشان است: « و مجالسة أهل الهوی منساة للإیمان و محضرة للشیطان»
(همان)، « هم نشینی با هواپرستان باعث فراموشی ایمان و حضور شیطان است». آن گونه که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « ولا ترخصوا لأنفسکم فتذهب بکم الرخص مذاهب الظلمة» (نهج البلاغه، خطبه ی 117/86)، « در کارها مداهنه و سهل انگاری نکنید که این سهل انگاری شما را به ارتکاب معصیت می افکند»، و نفس های سرکش خود را فرصت ندهید که معصیت را آسان پندارند چرا که این فرصت ها شما را به راه های ستمکاران می برد در نتیجه سبب پیروی از آن ها شده (فیض الاسلام، 206) پرده ی تاریک به چهره ی جهان هستی می زند که باعث تباه گشتن جسم و روح انسان می گردد. ( جعفری، 182/6)
* 6- دنیاطلبی:
«اعلموا أنما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الأموال و الأولاد ... متاع الغرور» (الحدید/20)، « بدانید که زندگی دنیا، درحقیقت بازی سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است... و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست». «لهو» به معنای هر چیز بیهوده و بی ارزش که انسان را از کار مهم باز می دارد و «لعب» به معنی کارهای منظمی است که با نظم خیالی صورت می گیرد (طباطبایی، 224/16)، « همانند بازی کودکانی که ساعتی بیش نیست و بعد از مدتی از هم جدا می شوند، بازی کنندگان دنیا متفرق و نابود می گردند.» (طبرسی، 18/5) آیه شریفه دوران های پنجگانه ی عمر آدمی را معرفی می کند که عبارتند از: غفلت، سرگرمی، تجمل گرایی، تفاخر و تکاثر (بابایی، 105/5؛ طباطبایی، 289/19)
حضرت علی (علیه السلام) در یک تشبیه زیبا درباره ی دنیا می فرماید:« مثل الدنیا کمثل الحیة لین مسها و السم الناقع فی جوفها یهوی إلیها الغر الجاهل و یحذرها ذو اللب العاقل» (نهج البلاغه، حکمت 498/119)، « مثل دنیا، همچون مار است که چون لمس کنی نرم است اما در دورن آن، سم کشنده است. انسان فریب خورده ی نادان به آن (یعنی دنیا) میل و توجه می کند و خردمند عاقل از آن حذر می نمایند» لذا قرآن کریم می فرماید: «إن الذین لایرجون لقاءنا و رضوا بالحیاة الدنیا و اطمأنوا و الذین هم عن آیاتنا غافلون، اولئک مأواهم النار بما کانوا یکسبون» (یونس/8-7)، «کسانی که امید به دیدار ما ندارند و به زندگی دنیا دل خوش کرده و بدان اطمینان یافته اند و کسانی که از آیات ما غافلند آنان به {کیفر} آن چه به دست می آورند، جایگاهشان آتش است».
خود قرآن کریم به زیبایی به این موضوع اشاره کرده و فرموده:
«زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضة و الخیل المسومة و الأنعام و الحرث ذلک متاع الحیاة الدنیا» (آل عمران/ 14)، « دوستی خواستنی ها {ی گوناگون} از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب های نشان دار و دام ها و کشتزار{ها} برای مردم آراسته شده {لیکن} این جمله مایه ی تمتع زندگی دنیاست و {حال آنکه} فرجام نیکو نزد خداست».
* نتیجه گیری:
شیطان جهت حمله به انسان از راهها و وسایلی استفاده می کند که قطعا در صورت عدم شناخت آنها می توان سد راه او شد. حملات شیطانی و کمین گاه های او جهت حمله، معمولاً آشکار و در دیدرس عوم نیست. او چون هر دشمنی از نقاطی حمله می کند که فرد احتمال آنها را کمتر می دهد و آسیب پذیرتر باشد. محل وسوسه و اغواگری شیطان، قلب و منافذ ورودی او نقایص وجودی اش می باشد که به راحتی شیطان آنها را شناسایی کرده و از آنجا حمله می کند. مهمترین راههای نفوذ شیطان به قلب انسان همان هاست که خود وی نیز بدان جهت از بارگاه قرب ربوبی مطرود شد. وقتی شیطان \"خود\" را دید و در برابر فرمان الهی مقاومت نمود، و وقتی برای خود تصور بزرگی نمود، این تصور باعث کوچک دیدن اطاعت خدا شد و نافرمانی کرد. پس تکبر، خشم و غضب، حسادت، هواپرستی و دنیاطلبی نیز این چنین شیطان را مسلط بر زندگی انسان می کند.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یارغائب,چت روم یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت یار غائب,چت روم یار غائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 494 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:48

امر به معروف و نهی از منکر، مقوله‌ای نیست که شرایط زمانی یا مکانی یا قلت و کثرت معاصی و ناهنجاری‌های رفتاری مزاحم آن باشد، و انسان در تمامی زندگی خود با آن مواجه بوده و سر می‌کند. چنان چه بخش بسیاری از تربیت کودک بر «امر به معروف و نهی از منکر» تکیه دارد.
متأسفانه ما (اذهان عمومی) این مقوله را درست نشناخته‌ایم و چون دشمنان از همان ابتدای طرح موضوع هجمه‌ی شدیدی به آن نمودند، نزد اذهان عمومی متأثر از ضد تبلیغ شده است.
امر به معروف، یعنی امر (نه فقط دعوت و نصیحت) آحاد جامعه به نیکی‌ها و نهی از منکر نیز یعنی بازداشتن (و نه فقط تذکر) از بدی‌ها. و این مقوله از شاخصه‌های انسانیت، نمودهای زندگی مدنی پیشرفته و ضرورت‌های رعایت حقوق فردی و اجتماعی است. لذا شاهدیم که در میان تمامی ملت‌ها رایج است و هر ملتی که پیشرفت اجتماعی – حتی ظاهری – بیشتری داشته باشد، به این مقوله حساس‌تر است و حتی همه‌ی آحاد جامعه‌اش به آن توجه دارند. چنان چه شاهدیم در برخی از شهرهای پیشرفته و مرفه اروپایی، اگر کسی مرتکب منکری در رانندگی، نظافت شهر، آلودگی صوتی و یا حتی دیداری گردد، مردم به او متذکر می‌شوند و اگر رعایت نکرد به پلیس اطلاع می‌دهند.
باید دقت کنیم که اگر چه بد حجابی یا رفتارهایی از این قبیل بد و منکر است، اما منکر فقط به پوشش اختصاص ندارد. نباید سطحی‌نگری کرده و عوامانه برخورد نمود. یک وقتی مقام معظم رهبری بحث از تهاجم فرهنگی به میان آوردند، اما سریع متذکر شدند که منظور من آن دختر خانمی نیست که گوشه‌ی خیابان حجابش را رعایت نکرده است، اگر چه آن هم بد است. ولی تنها اقدام مشهودی که صورت گرفت، راه‌اندازی موقت گشت بود. پس از چند سال که شایعه شوروی شدن ایران و گورباچف بودن خاتمی گسترش یافت، ایشان فرمودند منظور من از تهاجم فرهنگی این بود. حال ببینیم چقدر فرق شناخت، تفکر، بصیرت و اطاعت داریم.
بدیهی است کسی که می‌خواهد امر به معروف کند، باید اول خودش «معروف» را بشناسد و عامل به آن باشد و کسی که می‌خواهد نهی از منکر نماید، باید اول خودش «منکر» را بشناسد و از آن دوری نماید. نه این که فقط بداند بدحجابی منکر است و بعد نگران آن باشد که چگونه «نهی از منکر» نمایم. لازم است هر کسی معرفت، بصیرت، ایمان و تقوای خود را کامل‌تر کند. هدف اصلی [الله جل جلاله] و اهداف فرعی خود را اصلاح کند و در این راه حرکت نماید و چراغ هدایت، اصلاح و رشد دیگران گردد.
اما در همین موارد (مثل بدحجابی یا ...) نیز امر به معروف و نهی از منکر راه‌های متفاوتی دارد و حتماً منوط بر این نیست که انسان مقابل کسی بایستد و به او متذکر گردد، اگر چه آن نیز در جای خود لازم است و باید به صورت یک فرهنگ عمومی در آید. چرا که حق الناس است و موجب تجاوز به حقوق دیگران می‌شود. زندگی در محیطی امن و سالم حق همگان است و کسی حق ندارد به بهانه‌ی آزادی و آن هم از نوع غربی‌ و ملحدانه‌اش به این حقوق تجاوز نماید و آسایش مردم را سلب و امنیت و زمینه‌های سلامت و رشد آنها را به مخاطره بیاندازد.
به عنوان مثال: یکی از راه‌های نهی از منکر، بی‌توجهی، اهمیت ندادن و بروز ناخوشایندی است. اگر آحاد یک جامعه از بروز یک ناهنجاری رفتاری در افراد یا قشری خاص استقبال نکنند، به عنوان مثال اگر یک بدحجاب دیدند، به جای چشم‌چرانی، لبخند رضایت، بروز احساس کشش و شهوت و ...، اغماض کنند و ناخوشنودی خود را ظاهر کنند، نهی از منکر می‌شود. اگر آحاد جامعه از هر فیلم و سریالی که اشاعه کننده‌ی فرهنگ فمینیسم است و با ظرافت تمام احکام اسلام و ارزش‌ها را زیر سؤال می‌برد و ضد تبلیغ می‌کند استقبال نکنند، اعتراض کنند، انتقاد کنند، اصلاح را مطالبه کنند و ...، خودش امر به معروف و نهی از منکر می‌شود. اگر آحاد جامعه با بد رفتاری کارمندان در بخش دولتی یا خصوصی (مثل بانک‌ها، بیمه‌ها، بیمارستان‌ها، فروشگاه‌ها و ....) مقابله کنند، متذکر شوند، حقوق خود را مطالبه کنند، رشوه ندهند و با رشوه‌گیر برخورد نمایند، این خود امر به معروف و نهی از منکر است. اگر دانشجویان به خاطر نمره و یا ترس از افتادن، هر سخن بی‌ربطی را از استاد قبول نکنند و با سلامت و صلابت پاسخش را بدهند، اگر جنس خارجی نخرند، اگر با خودداری از خرید غیر ضروری با تورم مقابله کنند و ...، خود امر به معروف و نهی از منکر است ... و جامعه که به سوی سلامت رود، مسائل دیگر [که البته باید هر کدام مورد توجه قرار گیرد] نیز تحت‌الشعاع قرار گرفته و بهبود می‌یابد.

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 501 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:48

شیطان این دشمن دیرینه انسان که به عزت پروردگار قسم خورده همه ی انسانها را بفریبد، به اذن خداوند در عرصه ابتلا و آزمایش انسان مهمترین مانع در جهت قرب ربوبی می باشد. شناخت این دشمن و راه های نفوذش در زندگی از اصلی ترین وظایف هر مسلمانی است که متأسفانه مداخله و تدلیس شیطانی غالباً مورد غفلت قرار می گیرد. در این مقاله به بررسی کمین گاه ها و راه های ورود شیطان به زندگی انسان می پردازیم. تا نفوذگاه های شیطان شناخته شود، مقابله با او نیز امکان پذیر گردد. یکی از مهمترین راههای نفوذ شیطان (استکبار) است که خود وی نیز بدان دلیل مطرود درگاه الهی گردید.
* واژگان کلیدی: قرآن، نهج البلاغه، شیطان، تکبر، دنیا.
* مقدمه: «اللهم انا نعوذ بک من نزعات الشیطان الرجیم و کیده و مکائده» (صحیفه ی سجادیه، دعای هفدهم)
«ای خدای من! ما بندگانت، از وساوس شیطان و مکر و حیلت های آن دیو رجیم به تو پناه می بریم.» هر گاه شکارچی قصد شکار دارد ابتدا دام را می گستراند پس رویش را با دانه و طعمه می پوشاند به طوری که مشخص نباشد، هنگامی که شکار می آید تنها دانه را می بیند و غافل از این که دام در انتظار اوست. به طمع دانه جلو می رود و هنوز گرفته یا نگرفته به دام شکارچی می افتد. ابلیس پرتلبیس نیز چنین صیادی است با دام های رنگارنگ فراوان؛ گودال های بسیاری را برای انسان حفر می کند و رویش را می پوشاند، دانه هایی از هوی و هوس، هر کدام به فراخور صید خود روی تله ها می افکند که انسان با کمترین بی احتیاطی به دام ظاهراً فریبنده اش می افتد. (رجالی تهرانی/183) هدف شیطان از گذاردن این دام ها بر سر راه انسان دور کردن او از درگاه الهی و فاصله انداختن بین بندگانش می باشد. آن گونه که امام سجاد (علیه السلام) می فرماید:
«واکفنا شر مصائد الشیطان» (صحیفه سجادیه، دعای پنجم)، مصائد جمع مصیده به معنای دام است، یعنی پروردگارا، ما را از شر دام های شیطان نگاه دار. در این مقاله با مسلم دانستن وجود شیطان در عالم هستی و نقش اغواگری او، و با تمسک بر قرآن کریم و نهج البلاغه عظیم برخی از دام های شیطان مورد بررسی قرار می گیرد.
راه ها و دامهای نفوذ شیطان:
*1) کبر و غرور:
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه «قاصعه» از شیطان به عنوان «امام المتعصبین» یاد می فرماید: «شیطان این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سلف مستکبران است که اساس تعصب و تکبر و خودخواهی را پی ریزی کرد و با خداوند در مقام جبروتیش به ستیز و منازعه برخاست، لباس خود بزرگ بینی بر تن پوشانیده و پوشش تواضع و فروتنی را کنار گذاشت. آیا نمی بینید چگونه خداوند او را به خاطر تکبرش کوچک کرد؟ و براثر بلند پروازیش پست و خوار گردانید؟ در دنیا مطرودش ساخت و در آخرت آتش سوزان دوزخ را برای او آماده کرده است.» (نهج البلاغه، خطبه ی192 /286-285) «تکبر عبارت است از این که کسی بخواهد خود را مافوق دیگری و بزرگ تر از او جلوه دهد» (طباطبایی، 133/8) که یکی از معاصی کبیره است. زیرا «آدمی را از مرتبه ی رفیع به مرتبه ی وضیع می رساند و بزرگ ترین پرده و حجاب برای رسیدن به اخلاق نیکو است.» (حسینی شاه عبدالعظیمی، 22/4)
قرآن کریم می فرماید:
«قال یا إبلیس ما منعک أن تسجد لما خلقت بیدی أستکبرت أم کنت من العالین، قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین» (ص/76-75)، «ای ابلیس، چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری؟ آیا تکبر نمودی یا از {جمله ی} برتری جویانی؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریده ای» و آن را توجیهی برای تکبرش به حساب آورد و، در مقابل امر پروردگار ایستاد و همان کبر و غرور بی جایش سبب گردید که همه ی عیب های او آشکار شود و افتخارات و منقبت هایی که داشت! (عبادات شش هزار ساله) از میان رفت (بحرانی، 330)، و سبب «نخستین گناهی گردید که خدا با آن معصیت شد.» (نهج البلاغه، خطبه ی 286/192؛ ثقفی تهرانی، 59/1)، «این هشدارهای امیرالمومنین (علیه السلام) است که افراد جامعه را از دو چیز به شدت پرهیز می دهد، یکی از تکبر و کبر ورزیدن و خود را برتر از دیگران دانستن، دوم قبول این تصور غلط از دیگران. یعنی نه خودتان، خود را از دیگری بالاتر بدانید نه این تصور غلط را اگر دیگری داشت قبول کنید.» (خامنه ای، 44) امام علی (علیه السلام) در هشدار شدیداللحنی می فرماید: بندگان خدا، از این که شیطان شما را به بیماری خود تکبر، مبتلا کند بپرهیزید. (نهج البلاغه، خطبه ی 289/192) به راستی که تکبر کننده، خوار و حقیر و پست خواهد شد. «انک ان تکبّرت و صعک الله» (تمیمی آمدی، 360/2) پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کسی که به اندازه ی خردلی، در دلش کبر و خود بزرگ بینی باشد، داخل بهشت نمی شود.»
(نراقی، 209)، حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «ولا وحدة اوحش من العجب»
(نهج البلاغه، حکمت 488/113)، «هیچ تنهایی وحشتناک تر از خودبینی و عجب و غرور نیست»، که از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع می کند و بزرگی کند و بزرگی فروشد برغیر خود، و از آن اعمالی است که در خارج از انسان صادر شود که همان عظمت فروشی است.(خمینی، 79/1) او (شیطان) به امری تکیه کرد که دل ها در توجه به آن همانند یکدیگرند (و همه به آن توجه دارند، یعنی تکبر و حمیت جاهلیت) و امت ها در روی آوردن به سوی آن، به دنبال همدیگر در آمده اند و در تکبر و نخوتی قرار گرفتند که از کثرت و شدت آن سینه ها تنگ شده بود.» (نهج البلاغه، خطبه ی 289/192)
این کلام حضرت هشداری است برای انسان ها در همه ی قرون و اعصار تا مبادا در پیشگاه پروردگار تکبر کرده و بندگی اش را فرو گذارند. آن چنان که ملاحظه شد تکبر اعمال طولانی شیطان را تباه کرده و کوشش فراوانش (عبادات شش هزار ساله شیطان) را بر باد داد؛ همان خدایی که با ابلیس چنین کرد اگر ذره ای از این بیماری خطرناک نصیب هر انسان عابد و زاهدی گردد حکم و فرمان خدا در حق وی هم چنین صدق می کند، چرا که فرمان خداوند درباره ی اهل آسمان و زمین یکسان و تغییر ناپذیر می باشد.
* 2- حسد:
«حسد عبارتست از تمنای زوال نعمت از برادران مسلم خود از نعمت هایی که صلاح او باشد و علت حسد خباثت نفس و بخل ذاتی به بندگان خدا بدون سابقه ی عداوتی یا منشأ حسدی بلکه به محض خبث نفس و رذالت طبع زوال نعمت را خواهد و گرفتاری بندگان خدا به محنت و بلا، شاد گردد و از راحت و رسیدن ایشان به مطالب خود و وسعت معاش ایشان متألم و محزون شود، اگر چه نسبت به وی هیچ ضرری متصور نباشد.» (نراقی، 150-148) حسد آن قدر خطرناک است که ممکن است فرد به جائی رسد که حتی برای زوال نعمت از شخص محسود، خود را به آب و آتش زند و نابود کند که نابودی وی جز خسران و تباهی هیچ اثری ندارد. «در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه «قابیل» نسبت به برادرش «هابیل» بر اثر انگیزه ی «حسد» بود. (مکارم شیرازی، نمونه، 464/27)
حضرت علی (علیه السلام) هم در این باره می فرماید: «شما مانند آن کسی نباشید که بدون این که خداوند فضیلتی در وی قرار داده باشد، بر پسر مادرش تکبر ورزید ( هیچ برتری و فضیلتی در او نبود و عمل او هیچ علتی نداشت) جز این که در نتیجه ی عداوتی که از حسد برخاسته بود... و گناه همه ی آدم کشان را تا روز قیامت به گردن و عهده ی او نهاد». (نهج البلاغه، خطبه ی 289/192) قرآن کریم به نمونه ی دیگری از این برادر کشی که بر اثر حسادت برنامه ریزی شده بود اشاره کرد و این گونه گزارش می دهد: زمانی که حضرت یوسف (علیه السلام) خواب خود را برای پدر تعریف کرد، پدرش حضرت یعقوب (علیه السلام) به او چنین فرمود:
«قال یا بنی لا تقصص رویاک علی إخوتک فیکیدوا لک کیدا إن الشیطان للإنسان عدو مبین» (یوسف/5)، «{یعقوب} گفت: ای پسرک من، خوابت را برای برادرانت حکایت مکن که برای تو نیرنگی می اندیشند، زیرا شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است.» در زندگی انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) حسودان همیشه یکی از موانع راه آنان بوده اند، تا جایی که قرآن مجید به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دستور می دهد که از شر حسودان به خدا و رب فلق پناه ببر. (مکارم شیرازی، نمونه، 464/27) به خاطر این که «الحسد مقنصة إبلیس الکبری» (تمیمی آمدی، 249/1) «حسد بزرگ ترین دام ابلیس است.» هر گاه انسانی گرفتار بزرگترین دام های شیطان گردد قطعاً نجات از آن به سختی بزرگی آن یا دشوارتر از آن می باشد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«ابلیس به سپاهیانش می گوید: بین بندگان خدا ستم و حسد را پخش کنید، چون این دو، هم تراز شرک به خداست». (محمدی ری شهری، 117/5)
* 3- خشم و غضب:
از دیگر کمین های شیطان، کمین گاه خشم و غضب می باشد. خشم شعبه ای از دیوانگی است زیرا در آن حالت عقل از کار می افتد، کنترل انسان از دست می رود و از خود غافل و بیگانه می شود؛ چه فرصتی طلایی تر از این فرصت برای دشمن خواهد بود؟ با از دست رفتن کنترل و انزوای عقل اعضای بدن به ویژه زبان به فرمان دشمن ها شده، فاجعه ها می آفریند. ناسزاها، تهمت ها، دروغ ها، افشای رازها، آبرو ریختن ها، ستم ها و قتل ها و... در این شرایط بروز می نماید و هر کدام به تنهایی همانند تیری زهرآلود از ناحیه ی دشمن قسم خورده، قلب را نشانه می گیرد و آدمی را از پای در می آورد. (نراقی، 79) بی دلیل نیست که خشم و غضب را سپاهی از سپاهیان دشمن می شناسند. آن گونه که حضرت علی علیه السلام به حارث همدانی می فرماید: «احذر الغضب فإنه جند عظیم من جنود إبلیس» (نهج البلاغه، نامه ی 460/69)، «از خشم بپرهیز که آن سپاهی بزرگ از سپاهیان ابلیس است.» در جای دیگر به ابن عباس چنین مرقوم می فرماید: «إیاک و الغضب فإنه طیرة من الشیطان» (همان، نامه ی 466/76)، «از خشم برحذر باش که آن بهره و سهمی- و یا روزی و رزقی- از شیطان است». «خشم، بزرگ ترین کمند برای شیطان و آتش پاره ای از شیطان است که در دل آدمی برافروخته می شود. (خوانساری، 83/5)» حالتی نفسانی است که نور عقل را می پوشاند و اثر قوه ی عاقله را ضعیف می کند. (نراقی، 79)،
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم) در این باره فرمودند:
«أن الغضب من الشیطان و أن الشیطان خلق من النار و إنما یطفی النار الماء فإذا غضب أحدکم فلیتوضأ» (فرید تنکابنی، 411؛ خسروانی، 381/3)، «خشم از شیطان است و شیطان از آتش پدید آمده و آتش را با آب خاموش توان کرد و وقتی یکی از شما خشمگین شدید وضو گیرید.»
حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به عبدالله بن العباس فرمودند: «در هنگام روبروشدن با مردم و در مجلس خود و در زمان داوری و دادگری گشاده رو و فروتن باش و خویشتن را از غضب دور بدار که به راستی، غضب، سبکی و کم عقلی است از سوی شیطان که عارض انسان می شود که هر چه تو را به خدا نزدیک کند، تو را از آتش دوزخ دور می سازد و آن چه تو را از خدا دور سازد، به آتش دوزخ نزدیک می کند.» (نهج البلاغه، نامه ی 465/76)، و آن کس از گزند شیطان در امان می ماند که بر خشم خود فائق گردد. «ظفر بالشیطان من غلب غضبه» (تمیمی آمدی، 247/2)، «بر شیطان پیروز گشته کسی که بر خشم خود غالب شود.»
* 4-غفلت:
از دیگر راه های تصرف دل آدمی توسط شیطان غفلت و فراموشی است که ریشه و اساس هر ضلالت و باطلی می باشد، (طباطبایی، 439/8) آن هم غافل شدن از خداوند تبارک و تعالی که از اصل الاصول است (نجارزادگان (محمدی)، 158) «غفلت پدیده ای است که نیروی حساب گری انسان را فلج می کند و هیچ قانونی را برای او ضروری و مبنای محاسبه مطرح نمی کند. زیرا انسان غافل همواره در خوابست و همه ی اصول و قوانین را مرده می پندارد مگر آن موقع که به سود او به جریان افتد». (جعفری، 201/7) غافلان می شنوند «اما اصواتی را که برای آخرت آن ها سودمند نیست و ویرانی خانه های اخروی را در بر می گیرد.» (الجنابذی، 482/5) و از برایشان دلهائیست که ارزش های والای انسانی را درک و فهم نمی کنند، (طیب، 35/6) حضرت علی (علیه السلام) فرموده: « ما أغفلت من نفسک فإنک مترف قد أخذ الشیطان منک مأخذه و بلغ فیک أمله و جری منک مجری الروح و الدم» (نهج البلاغه، نامه ی370/10)، «ای انسان که در سرای غفلت به سر می بری) ترا به آن چه که از خودت غفلت داری آگاه سازم، تو فرورفته ی در ناز و نعمتی، نعمت ترا سرکش گردانیده و از این رو شیطان در تو جای گرفته و به آرزوی خود رسیده و در تو مانند جان و خون روان شده است، چنان بر تو مسلط است که کاری نکرده و سخنی نگوئی مگر به دستور و فرمان او.»
(فیض الاسلام، 842)
قرآن کریم می فرماید:
«و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الإنس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالأنعام بل هم أضل أولئک هم الغافلون» (الاعراف/179)، « و در حقیقت، بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده ایم {چرا که} دل هایی دارند که با آن {حقایق} دریافت نمی کنند و چشمانی دارند که با آن ها نمی بینند و گوش هایی دارند که با آن ها نمی شنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند. {آری،} آن ها همان غافل ماندگانند.»
* 5- هواپرستی:
یکی دیگر از مؤثرترین راه های نفوذ شیطان بر آدمی «هواپرستی» است، شاید بتوان گفت از جمله مهم ترین ابزار کار اوست. زیرا هواپرستی از درون انسان سرچشمه می گیرد آدمی با پیروی از هواهای نفسانی، عقل را که حاکم عادل و بزرگ ترین نعمت الهی است خفه می کند و ظلمت نفس را بر نورانیت عقل غلبه می دهد و او را به اسارت فرمانده ی پایگاه هوی و هوس که شیطان است در می آورد. (نجارزادگان (محمدی)، 138) آن گونه که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «کم من عقل أسیر تحت هوی أمیر» (نهج البلاغه، حکمت506/211)، «چه بسا عقل که در چنگ هوای نفس اسیر شده، هوا، امیر اوست». « در حقیقت انسان از طریق هواهای نفسانی به مرحله پست حیوانیت سوق داده می شود» (الجنابذی، 122/13) در آن لحظه است که شیطان از راه شهوات نفسانی و صفات خبیثه (طیب، 29/12) و با نیروی جاذبه ای که دارد خاطرات و اندیشه های او را به سوی خود جلب می کند ( حسینی همدانی، 128/15)، و آن چنان رشته ای در گردن او انداخته، پس به هر کجا که بخواهد می برد (بابایی، 370/4)، خود را قرین و هم نشین دائمی او می گرداند. خداوند می فرماید:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین» (الزخرف/36)، «هر کس که از یاد خدای رحمان روی گرداند، شیطانی بر او می گماریم که همواره همراهش باشد.» این هم نشینی سبب می گردد تا عقل و اندیشه و احساسات برین را فدای امیال و هواهای نفسانی خود قرار دهند (جعفری، 297/13) و هر گاه سخن حقی به او بگویند از پذیرفتن آن سرباز زند، (طباطبایی، 151/18) در این موقع است که فتنه ها و آشوب ها برپا خاسته و سبب پنهان گذاشتن حقایق و ایجاد اختلافات بی پایه و اساس می گردد.
در نهج البلاغه شریف این جملات نورانی را می خوانیم که: « إنما بدء وقوع الفتن أهواء تبتع و أحکام تبتدع یخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجال رجالا علی غیر دین الله» (نهج البلاغه، خطبه ی 88/50)، «همانا منشأ فتنه و فسادها در میان مردم پیروی از خواهش های نفسانی و صدور احکام خلاف شرع و ناسازگار با کتاب خدا قرآن است. گروهی زمام حکومت مخالف با دین خدا را به دست می گیرند و گروه دیگری نیز از آن ها فرمان می برند در نتیجه فتنه و فساد در میان مردم شایع می شود» و در ادامه می فرماید: «فلو أن الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو أن الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه ألسن المعاندین» (همان)، «حال اگر باطل با حق در هم نمی شد، راه حق بر طالبانش پوشیده نمی ماند و اگر حق در میان باطل پنهان نمی گشت، دشمنان هیچ گاه نمی توانستند زبان به بد گویی از حق بگشایند.»
حضرت علی (علیه السلام) در کلام زیبایش به صراحت به بزرگ ترین آفت پیروی از هواهای نفسانی که همان مختلط شدن حق با باطل می باشد بیان کرده است و فرموده: «و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه و ینجو الذین سبقت لهم من الله الحسنی» (همان)، «ولکن چون شاخه ای از حق و شاخه ای از باطل می گیرند و با هم می آمیزند، در این موقع است که میدان برای وسوسه های شیطان باز می شود و باطل را به صورت حق جلوه می دهد و قهرا راه بدگویی از حق برای دشمنان دین باز می شود تنها کسانی که لطف خدا شامل حالشان گشته از اضلال شیطان نجات می یابند».
آنان که از هواهای نفسانی پیروی می کنند، به جای بهره مندی متعادل از غرایز و نعمت های طبیعی خدادادی، غرق در غرایز مصنوعی و شیطانی گشته تا حدی که مرزهای شرعی و اخلاقی را در هم
می شکنند و با پیروی از هواهای شیطانی عقل و وجدان را سرکوب کرده و خود را به سوی دشمن ترین دشمن خود که همان نفس درون اوست می کشاند. در صورتی که اگر اندکی در آیات الهی نظر افکنیم می بینیم که خداوند جل جلاله فرموده:
«إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین» (الحجر/42)، « تو را بر بندگان من تسلطی نیست، مگر بر آن گمراهانی که تو را پیروی کنند». پس این انسان است که با پیروی از خواهش های شیطانی راه ورود شیطان را باز می کند و خود را در دام بدبختی و فلاکت قرار می دهد که حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «والشقی من انخدع لهواه و غروره» (نهج البلاغه، خطبه ی 117/86)، «بدبخت کسی است که فریب هوای نفس خود را بخورد». حضرت علی (علیه السلام) خطر پیروی از هوی پرستان را آن قدر زیاد می بیند که هشدار می دهد مبادا با آن ها مجالست کنید زیرا شیطان در کنار ایشان است: « و مجالسة أهل الهوی منساة للإیمان و محضرة للشیطان»
(همان)، « هم نشینی با هواپرستان باعث فراموشی ایمان و حضور شیطان است». آن گونه که حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « ولا ترخصوا لأنفسکم فتذهب بکم الرخص مذاهب الظلمة» (نهج البلاغه، خطبه ی 117/86)، « در کارها مداهنه و سهل انگاری نکنید که این سهل انگاری شما را به ارتکاب معصیت می افکند»، و نفس های سرکش خود را فرصت ندهید که معصیت را آسان پندارند چرا که این فرصت ها شما را به راه های ستمکاران می برد در نتیجه سبب پیروی از آن ها شده (فیض الاسلام، 206) پرده ی تاریک به چهره ی جهان هستی می زند که باعث تباه گشتن جسم و روح انسان می گردد. ( جعفری، 182/6)
* 6- دنیاطلبی:
«اعلموا أنما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الأموال و الأولاد ... متاع الغرور» (الحدید/20)، « بدانید که زندگی دنیا، درحقیقت بازی سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است... و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست». «لهو» به معنای هر چیز بیهوده و بی ارزش که انسان را از کار مهم باز می دارد و «لعب» به معنی کارهای منظمی است که با نظم خیالی صورت می گیرد (طباطبایی، 224/16)، « همانند بازی کودکانی که ساعتی بیش نیست و بعد از مدتی از هم جدا می شوند، بازی کنندگان دنیا متفرق و نابود می گردند.» (طبرسی، 18/5) آیه شریفه دوران های پنجگانه ی عمر آدمی را معرفی می کند که عبارتند از: غفلت، سرگرمی، تجمل گرایی، تفاخر و تکاثر (بابایی، 105/5؛ طباطبایی، 289/19)
حضرت علی (علیه السلام) در یک تشبیه زیبا درباره ی دنیا می فرماید:« مثل الدنیا کمثل الحیة لین مسها و السم الناقع فی جوفها یهوی إلیها الغر الجاهل و یحذرها ذو اللب العاقل» (نهج البلاغه، حکمت 498/119)، « مثل دنیا، همچون مار است که چون لمس کنی نرم است اما در دورن آن، سم کشنده است. انسان فریب خورده ی نادان به آن (یعنی دنیا) میل و توجه می کند و خردمند عاقل از آن حذر می نمایند» لذا قرآن کریم می فرماید: «إن الذین لایرجون لقاءنا و رضوا بالحیاة الدنیا و اطمأنوا و الذین هم عن آیاتنا غافلون، اولئک مأواهم النار بما کانوا یکسبون» (یونس/8-7)، «کسانی که امید به دیدار ما ندارند و به زندگی دنیا دل خوش کرده و بدان اطمینان یافته اند و کسانی که از آیات ما غافلند آنان به {کیفر} آن چه به دست می آورند، جایگاهشان آتش است».
خود قرآن کریم به زیبایی به این موضوع اشاره کرده و فرموده:
«زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضة و الخیل المسومة و الأنعام و الحرث ذلک متاع الحیاة الدنیا» (آل عمران/ 14)، « دوستی خواستنی ها {ی گوناگون} از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب های نشان دار و دام ها و کشتزار{ها} برای مردم آراسته شده {لیکن} این جمله مایه ی تمتع زندگی دنیاست و {حال آنکه} فرجام نیکو نزد خداست».
* نتیجه گیری:
شیطان جهت حمله به انسان از راهها و وسایلی استفاده می کند که قطعا در صورت عدم شناخت آنها می توان سد راه او شد. حملات شیطانی و کمین گاه های او جهت حمله، معمولاً آشکار و در دیدرس عوم نیست. او چون هر دشمنی از نقاطی حمله می کند که فرد احتمال آنها را کمتر می دهد و آسیب پذیرتر باشد. محل وسوسه و اغواگری شیطان، قلب و منافذ ورودی او نقایص وجودی اش می باشد که به راحتی شیطان آنها را شناسایی کرده و از آنجا حمله می کند. مهمترین راههای نفوذ شیطان به قلب انسان همان هاست که خود وی نیز بدان جهت از بارگاه قرب ربوبی مطرود شد. وقتی شیطان \"خود\" را دید و در برابر فرمان الهی مقاومت نمود، و وقتی برای خود تصور بزرگی نمود، این تصور باعث کوچک دیدن اطاعت خدا شد و نافرمانی کرد. پس تکبر، خشم و غضب، حسادت، هواپرستی و دنیاطلبی نیز این چنین شیطان را مسلط بر زندگی انسان می کند.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 545 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:47

 

اغلب افراد فکر می کنند که شنونده های خوبی هستند ؛ اما حقیقت این است که بسیاری از ما در سخن گفتن مهارت بیشتری داریم تا گوش دادن ؛ در حالیکه اگر کمی سعی کنیم ، گوش دادن کاری ساده و گاه بسیار لذت بخش خواهد بود.

تمركز کنید:برای اینکه یک شنونده خوب باشیم در وهله اول باید به آنچه که طرف مقابل تان می گوید با دقت گوش کنید. همچنین باید دقت داشته باشید حرف هایش را قطع نکنید و سعی کنید ارتباط چشمی خود را با او حفظ کنید. اما تمرکز شما باید روی حرف هایش باشد. بهترین شنونده هایی که می شناسم روان شناسان هستند ، ولی آنها به ندرت تماس چشمی با مراجعینشان برقرار می کنند. معمولا ، آنها با دقت تمام به حرف های فرد مقابل شان گوش کرده و دقت و توجه شان را به او منتقل می کنند.

زبان تان را گاز بگیرید:اگر شنونده خوبی نیستید حداقل سعی کنید در میان حرف های طرف مقابل نپریده و با او بحث نکنید ؛ در چنین مواردی لازم نیست شما عقیده خود را برای او بیان کنید. اگر کسی در حال صحبت کردن با شماست و شما فقط عقاید خود را برای او بیان کرده و با او بحث می کنید طرف مقابل از شما ناراحت شده و این مکالمه برایش راضی کننده نخواهد بود. در واقع هیچ کس با این شرایط به شما اعتماد نمی کند تا حرف هایش را برای تان بیان کند. حتی اگر می دانید او اشتباه می کند ، صبر کنید و بگذارید حرف هایش تمام شود. اگر می خواهید این مکالمه برای آن فرد و شما نتیجه بخش باشد ، باید صبر داشته باشید.
حرف های او را تكرار كرده و تفسیر کنید:بزرگترین اشتباه ما این است که از آنچه که طرف مقابل مان می گوید آگاهی چندانی نداریم. اما سعی کنید قبل از اینکه موضوع صحبت تغییر کند ، موضوع مورد بحث تان را به طور روشن دوباره تکرار کرده و تفسیر کنید. سخنانی مانند این :\" خیلی جالب است ؛ می توانی بیشتر برایم توضیح بدهی؟\" در این شرایط فرد مقابل شما احساس می کند که به او دقت و توجه کافی دارید و دوست دارید در مورد جزییات نیز بیشتر بدانید ؛ پس این مکالمه بسیار رضایت بخش خواهد بود.
همینجا گوش کنید:سخت ترين حالت براي گوش دادن حرف های طرف مقابل تان این است که آن صحبت ها و موضوع درست در مقابل عقاید و باور شما باشد. در چنین شرایطی سخت است که ساکت مانده و فقط گوش کنید. اما برای اینکه یک شنونده خوب باشید ، یک موضوع مناسب را پیش کشید و روی آن تمرکز کنید. در چنین شرایطی گوش دادن کار پیچیده و سختی نخواهد بود.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 505 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:47

می دانیم که همه جوانان برای رسیدن به موفقیت، به طور خستگی ناپذیری تلاش می کنند؛ اما اغلب به آنچه که در آرزویش هستند، دست نمی یابند. آیا مسیر را اشتباه انتخاب کرده اند؟ هدف و مقصود مشخص و روشنی نداشته اند؟ به تواناییها و امکانات خود بی توجه بوده اند؟ آیا معیارهای نادرستی برگزیده اند؟
شاید همه اینها در عدم موفقیت جوانان تأثیر داشته باشند؛ اما یکی از عواملی که بیشتر شکست ها و ناکامیها از آن ناشی می شود: «استبداد به رأی» و «خودمحوری» و «مشورت نکردن با دیگران» در مسائل مهم زندگی است. انسان در همه دوره های زندگی اش وقتی با مشکل مواجه می شود یا بر سر دو راهی قرار می گیرد، سخت به یاری دیگران، و رأی و نظر آنها نیازمند است. بدون استفاده از تجارب دیگران، پیمودن مسیر زندگی و گذر از گردنه های آن سخت و دشوار است.
پیشرفت علم و تکنولوژی، اکتشافات و اختراعات و نظریه پردازی در زمینه های مختلف، محصول هم اندیشی و تعامل و بهره گیری از ایده ها و تجربه های دیگران است. اگر بنا بود هر فردی فقط به خود متکی باشد و هیچ گاه از نظرات، پیشنهادها و تجارب دیگران بهره نگیرد، مطمئنا بشر در مراحل اولیه و سطح بسیار ساده و ابتدایی به سر می برد. دستیابی به تجارب دیگران و استفاده از نظرات سازنده آنان از طریق مطالعه آثار، زندگی و الگوهای رفتاری، طرح سؤال و مشورت و نظرخواهی امکان پذیر است.
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش مشورت در موفقیت جوانان نگارش یافته است و نگارنده بر اساس آموزه های دینی در باب مشورت و نیز دیدگاه روان شناسان در این باره، در پی پاسخگوئی به این دو سؤال است که:
1. مشورت چه نقشی در موفقیت جوانان دارد؟
2. با چه کسانی، چگونه و در چه زمینه هایی مشورت کنیم؟
تعریف و اهمیت مشورت
«مشورت» و «مشاوره» از یک ریشه و به معنای مراجعه به افراد آگاه و مطلع برای راه یابی به حل مسئله و بهره گیری از تجارب و آگاهی دیگران است.
نقش مشورت در زندگی، نقشی اساسی است. تحقیقات تجربی نشان می دهد که مشورت اگر مهم ترین نقش را در پیشرفت و استفاده بهینه از زندگی نداشه باشد، دست کم می تواند یکی از بهترین نقشها را ایفا کند. مشورت به معنای عام و گسترده جریانی است که در همه اعصار برای همه افراد، مطرح بوده، اما در عصر ما با دامنه وسیع تری مطرح است؛ زیرا تکنولوژی جدید، انسان را با دشواریها و بن بست های متعددی رو به رو نموده است. در دنیای امروز، زندگی بدون مشورت و مشارکت و هم فکری با دیگران، امکان پذیر نیست. یک مثل چینی می گوید: «اگر می خواهی کاری را به درستی انجام دهی، با سه تن از سالخوردگان مشورت کن.» در فرهنگ و ادبیات فارسی نیز آمده است: «آن که بیشتر مشورت می کند کمتر دچار اشتباه می شود.» و به قول امریکاییها: «دو فکر، از یک فکر بهتر است».
اهتمام قرآن به مشورت
مشورت، ریشه قرآنی دارد. خداوند خطاب به رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «در انجام دادن امور با مؤمنان مشورت و تبادل نظر کن.» نیز در وصف بندگان شایسته خود می فرماید: «بندگان شایسته، کارشان شور و مشورت کردن است.» از مهم ترین کارهای پیامبران، هدایت و ارشاد مردم بود. پیامبران در سایه مشورت با دیگران، سعی می کردند مشکلات آنان را برطرف کنند، اصلاً در معنا و مفهوم دین مشورت و ارشاد، نهفته است.
مشورت در سیره معصومان (علیهم السلام)
پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) علاوه بر این که خود مشاور مردم بودند و پیوسته به راهنمایی مردم می پرداختند، با دیگران نیز مشورت می کردند؛ مانند آن که در بدر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مسئله را که مسلمانان بجنگند یا نه، به مشورت گذاشت و بعد از آن که رأی اکثریت مبنی بر جنگیدن اعلام شد، تصمیم بر جنگ گرفت.
همچنین در مورد محل استقرار لشکر، نظر صاحب ابن منظر پذیرفته شد که می گفت: «گرچه این محل به دشمن نزدیک است؛ ولی در کنار آب است» و یا در جنگ خندق به منظور محافظت از شهر، نظر سلمان مبنی بر حفر خندق در اطراف مدینه پذیرفته شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور فرمود تا در اطراف مدینه، خندقی حفر کنند.
نظایر اینها بسیار است که رسول خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) در کارها با اصحابشان مشورت می کردند و امام رضا (علیه السلام) درباره سیره رسول خدا فرمود: رسول خدا پیوسته با اصحابش در کار مشورت می کرد سپس بر انجام دادن آن تصمیم می گرفت.» نیز آن حضرت از پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) یاد می کند که وی می فرماید: «با این که دانش و آگاهی دیگران قابل مقایسه با دانش پدرم نبود، بسیار رخ می داد که با خدمتکار خانه به مشورت می پرداخت و در پاسخ این سؤال که: آیا با چنین فردی، مشورت می کنید؟! می فرمود: چه بسا خدا بر زبان او دری را بگشاید.»
شایان توجه است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) خود، نیاز به مشورت با دیگران نداشته اند و مشورت آنها با دیگران به منظور احترام و شخصیت دادن به مردم و رشد فکری آنان بوده است تا به مشورت، عادت کنند و بدانند که مشورت با دیگران، عیب نیست و به شخصیت کسی لطمه وارد نمی آورد.
چرا مشورت می کنیم؟
جوانان و نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افراد مستقل و آزادی هستند. آنها کوشش می کنند که خودشان بتوانند از عهده حل مسائل برآیند، لذا کوشش هایی را که از سوی والدین و معلمان برای کمک به آنها در انتخاب راه آینده ارائه می شود، نمی پذیرند. حس غرور و استقلال طلبی در جوانان و نوجوانان، آنها را وادار می کند که خود به تنهایی تصمیم بگیرند. شکست و ناکامی جوانان و نوجوانان نیز اغلب در همین مسئله نهفته است.
فواید مشورت
انسان، هر اندازه با تجربه و اهل دانش باشد، از مشورت با دیگران بی نیاز نیست. علی (علیه السلام) فرمود: «خردمند، از مشورت دیگران بی نیاز نیست.» بدیهی است که همه انسانها از نظر بهره هوشی، در یک سطح نیستند. حتی آنهایی که از بهره هوشی بالایی نیز برخوردارند، نسبت به افراد دیگر و در تشخیص راه درست زندگی، عاجز و ناتوانند.
نکته مهم و قابل توجه این که هر کسی موضوعات و مسائل را از زاویه خاص خودش مورد بررسی قرار می دهد و این دیگران هستند که مسائل را از ابعاد مختلف و گوناگون تجزیه تحلیل نموده و با شور و مشورت، مسئله را از همه ابعاد، مورد بررسی قرار می دهند. از این رو، عاقل ترین افراد، کسانی هستند که در مشورت، بیش از دیگران اهتمام می ورزند. در مشورت، منافع بسیاری نهفته است که اگر به صورت درست و منطقی از آن استفاده شود، از بروز بسیاری مشکلات، پیشگیری خواهد شد.
1. مشورت و بهره گیری از عقل و خرد دیگران
شعاع فکر و اندیشه دیگران راه آدمی را روشن می سازد و این روشنایی زمینه ساز خیر و سعادت انسان در زندگی فردی و اجتماعی می گردد. علی (علیه السلام) می فرماید: «چراغ راه زندگی را از پرتو نور کلمات و راهنماییهای دیگران بیفروزید.» در فراز دیگری از کلمات ایشان آمده است: «کسی که با دیگران مشورت کند، از خرد و تجارب آنها بهره مند شده، می تواند تصمیم درست تری اتخاذ کند.»
2. مشورت و دور اندیشی
 
در برخی روایات، مشورت و رایزنی با دیگران، نوعی دوراندیشی محسوب شده است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال شد: «دور اندیشی چیست؟» فرمود: «مشورت با افراد صاحب نظر و اندیشمند و پیروی از آن».
معمولاً در مواقع حساس و تصمیم گیریهای مهم - مانند انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر، شغل و برنامه کاری - جوانان به تنهایی نمی توانند تصمیم بگیرند؛ زیرا اطلاعات و تجربه ای کافی در این خصوص ندارند و اغلب تحت تأثیر احساسات و عواطف ناپایدار خود قرار می گیرند. چه بسا ممکن است مسئله ای نزد آنها درست و منطقی به نظر آید اما در واقع، با شرایط فرهنگی و هنجارها و اصول اعتقادی وی سازگاری نداشه باشد. در این گونه موارد، مشورت و نظرخواهی از دیگران، نشانه واقع بینی و دور اندیشی فرد به حساب می آید و می تواند از تصمیم گیریهای عجولانه و نسنجیده - که ریشه بسیاری از شکست ها و ازدواجهای ناموفق در آن است - پیشگیری کند.
3. مشورت و تقویت روحی و اعتماد به نفس
این واقعیتی است که اگر انسان در مسیر زندگی کسی را نداشته باشد که با او تبادل نظر کند، احساس تنهایی و غربت خواهد کرد و در نتیجه، نمی تواند نقش و وظایف خود را با اعتماد و اطمینان کامل انجام دهد. شاید به همین دلیل است که مشورت را نوعی پشتیبانی ذکر کرده اند: «مشورت کردن، پشتیبانی طلبیدن است.» در روایت دیگری از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «هیچ پشتیبانی مورد اعتمادتر از مشاوره نیست».
روان شناسان معتقدند که تأیید و حمایت دیگران باعث تقویت اعتماد به نفس، افزایش سطح احترام به خود و احساس کارآمدی در فرد می شود. تجارب شخصی نیز نشان داده است که وقتی کاری را با مشورت دیگران خواسته ایم انجام دهیم، با اعتماد به نفس بیشتری، مطمئن بوده ایم که در آن کار، موفق خواهیم شد.
4. مشورت، پیش گیری از پشتیبانی
از دیگر فواید مشورت، پیش گیری از ندامت و پشتیبانی است. علی (علیه السلام) فرمود: «کسی که مشورت می کند، پشیمان نمی شود.» رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز فرمود: «آن که مشورت نکند، پشیمان خواهد شد.» مشورت باعث می شود انسان شناخت بهتری نسبت به موضوع و راه و رسم زندگی کسب نموده، بهترین گزینه را انتخاب کند.بنابراین مشورت همیشه مفید و ارزشمند است. در مواردی که مشورت به انتخاب درست و موفقیت آمیز منتهی شود، ارزش و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست، حتی اگر به خطا هم منجر شود، باز هم ارزشمند است؛ زیرا فرد به تکلیف و وظیفه خود - که مشورت و رایزنی با دیگران است - عمل نموده، لذا در نزد خدا و خلق، معذور خواهد بود. چنان که امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: «کسی که مشورت کند و کاری را انجام دهد اگر اثر مفید همراه داشت، مورد ستایش دیگران واقع می شود و همه از او تعریف و تمجید می کنند و در صورتی که با شکست مواجه شود، دیگران لااقل او را مورد سرزنش قرار نمی دهند.»؛ زیرا این تصمیم، فردی نبوده و دیگران نیز به نحوی در تصمیم گیری وی شریک بوده اند.
هر کاری که انسان انجام می دهد و هر تصمیمی که می گیرد، در واقع، نوعی ساختن و تأسیس کردن است. ازدواج، تأسیس بنای خانواده است و انتخاب شغل و رشته تحصیلی، ساختن آینده. آسیب ها و بحرانهایی که در زندگی و به خصوص به جوانان امروزی رو می آورد، عوامل تهدید کننده ای هستند که به راحتی می توانند عشق را به کینه و نفرت، و کانون گرم خانواده را به جهنم سوزان اختلافات و درگیری یا با تلاق تنهایی و سکوت تبدیل کنند.
ریشه بسیاری از شکست ها، طلاقها تأسفها و نارضایتی از زندگی بر می گردد به انتخابهای نسنجیده که بدون مشورت بزرگ ترها صورت گرفته و باید یک عمر نتیجه تلخ آن را چشید. اما با مشورت خیال انسان راحت است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «مشورت، عامل آرامش بخش در برابر سرزنش ها و آسیب پذیریهاست.»
5. مشورت و موفقیت در زندگی
 
عوامل بسیاری چون تلاش، پشتکار، توکل به خدا، نظم و برنامه ریزی و بهره مندی از هوش و سلامت جسمی و روانی در پیشرفت و موفقیت انسان نقش دارند. اما یکی از عواملی که نمی توان نقش آن را نادیده گرفت، مشورت و استفاده از تجارب و اندوخته های دیگران است. طی یک بررسی که در سال 1984 م صورت پذیرفت، آشکار شد آن دسته از افرادی که در برنامه ها و تصمیم گیریهای خود، مشورت می کردند، بسیار سریع تر از افرادی که به مشورت اهمیت نمی دادند، پیشرفت نموده اند. در روایات نیز آمده است که مشورت با دیگران، باعث می شود که توفیق الهی نصیب انسان گردد و در کارها موفق تر و عاقلانه تر عمل کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «کسی که می خواهد کاری انجام دهد و در مورد آن با فرد دینداری مشورت کند، خداوند او را به آنچه بهترین است، موفق می دارد.»
آیا در هر کاری باید مشورت کرد؟
اهمیت و نقش و کاربردی که مشورت در موفقیت جوانان دارد، به این معنا نیست که در هر کاری و قبل از هر اقدام دیگری باید مشورت نمود و هر آنچه که دیگران گویند، به کار بست. همان گونه که تصمیم گیری بدون مشورت خطرناک است و ممکن است به شکست منجر شود، مشورت بیش از اندازه و انتظار این که در هر کاری دیگران ما راهنمایی کنند نیز به وابستگی و سلب اعتماد به نفس منجر خواهد شد. بنابراین، مشورت، همیشه و در هر کاری بدون آن که خود فرد درباره آن بیندیشد و تفکر کند، مطلوب و شایسته نیست. باید در تصمیم گیریهای مهم و برنامه های کلان، مشورت نمود؛ اما در مسائل جزیی لزوما وظیفه نداریم که مشورت کنیم، بلکه می توانیم با اندیشه و تفکر و اندوخته ها و تجربه های شخصی مان راه درست را برگزینیم.
استخاره، مشورت با خداست
بسیار اتفاق افتاده است که پس از تفکر و مشورت، باز هم در تردیدیم و توان تصمیم قاطع را در خود نمی بینیم. در این گونه موارد که حالت شک و دو دولی، انسان را عذاب می دهد توصیه شده است که به مشورتی دیگر دست زنیم؛ ولی این بار با عقل بی نهایت یعنی خداوند، که بر نیک و بد بندگان آگاه است و خیر همگان را می خواهد. این نوع مشورت همان چیزی است که در فرهنگ دینی «استخاره» نامیده می شود.
بد نیست به این نکته اشاره کنیم که استخاره بی مورد و بیش از اندازه، قدرت تصمیم گیری و اعتماد به نفس را در انسان تضعیف می کند. افرادی که عادت کرده اند در انجام هر کاری متوسل به استخاره شوند، بدون آن که خود بیندیشند و با دیگران درباره آن کار به مشورت و تبادل نظر بپردازند، به مرور زمان، به وسواس و ناتوانی در تصمیم گیریهای خود مبتلا خواهند شد.
تفکر، مشورت، تصمیم گیری
قبل از آن که با دیگران مشورت کنیم، ابتدا باید خودمان درباره موضوع مورد نظر از زوایای مختلف به تفکر بپردازیم، و با توجه به تواناییها و امکاناتی که در اختیار داریم، ابعاد مثبت و منفی هر یک از برنامه ها را فهرست کنیم. به عنوان مثال، از میان چندین رشته تحصیلی یا شغل، ابتدا باید ابعاد مثبت و منفی هر یک را با توجه به تواناییها و امکانات و شرایطمان ارزیابی نموده، آنچه را که با شرایط ما بیشتر همخوانی دارد، به عنوان بهترین گزینه و اولویت اول، در نظر بگیریم. بنابراین گام آغازین در هر تصمیم گیری، تفکر و سعی و تلاش خود فرد است. پس از آن، نوبت مشورت با افراد خردمند و با تجربه فرا می رسد.
با چه کسانی مشورت کنیم؟
هر کسی شایسته مشورت و نظرخواهی نیست، اگر بخواهید تجارت کنید قطعا مشورت با «دایی جان» که اطلاعاتی در این زمینه ندارد، بی نتیجه خواهد بود. از آن جا که او شما را دوست دارد و نگران بر باد رفتن سرمایه تان است، فقط جنبه های منفی کار را در نظر می گیرد و قادر به راهنمایی شما نیست. بیان نقاط منفی و تأکید روی زیانهای احتمالی، ما را نا امید و در نهایت از اصل تصمیم منصرف می سازد؛ در حالی که یک کارشناس و یا آدم خبره می تواند راهنمای خوبی برای ما باشد.
با چه کسانی مشورت نکنیم؟
الف - افراد غیر متخصص و بی تجربه؛ افرادی که تجربه و تخصص کافی ندارند، به هیچ وجه نمی توانند مشاور خوبی برای ما باشند.
ب. افراد غیر متدین و کسانی که اسرار ما را فاش خواهند کند؛ افرادی که از تدین و تعهد کافی برخوردار نیستند، هیچ بعید نیست که روزی اسرار ما را فاش کنند و حرمت ما را بشکنند. از این رو باید سعی کنیم از مشورت با این گونه افراد، جدا پرهیز نماییم.
ج. افراد بدبین و منفی نگر؛ مشورت با آدم بدبین بسیار خطرناک است؛ زیرا او جز سیاهی، بدبختی و شکست، چیزی نمی بیند و صرفا افکار بدبینانه خود را به شیوه نصیحت گونه به شما انتقال می دهد و باعث ناامیدی و سرخوردگی شما می شود. به قول ویکتور پوشه «خوشبختی، شادی و نشاط، امور مسری هستند، پس همواره سعی کن با افراد گشاده رو، خوشبخت و خوش بین، معاشرت و مشورت کنی.»
د. آدمهای لاف زن؛ کسانی که در طول زندگی هیچ قدم مثبتی برای خویش بر نداشته اند، چگونه می توانند در تصمیم گیریها راهنمای شما باشند و توصیه های مفید بکنند؟ از افرادی که پیوسته گذشته را نشخوار می کنند و دغدغه آینده را ندارند، انتظار مشورت و راهنمایی نباید داشت.
اگر با آدمهای «لاف زن» در مورد کاری مشورت کنی، بلافاصله می گوید: «آری مشکلی ندارد، من خودم چند بار این کار را کرده ام.» آن قدر مسئله را راحت و سهل الوصول جلوه می دهد که شما را از چالشها و پیامدهای منفی آن موضوع، غافل می سازد، لذا بدون آمادگی اقدام به کاری می کنید که سرانجام آن، شکست خواهد بود.
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یارغائب,چت روم یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت یار غائب,چت روم یار غائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 548 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:46

حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند:

هیچ دشمنی برای انسان٬ ستمگرتر از نفس او نیست. منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ٨۶ (لا)٬حدیث٣٢۴ .

بنده ی شهوت اسیری است که از اسارت رهایی نخواهد یافت. منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۵۵ ٬ حدیث١۵.


خوشا به حال آن که همیشه خدا را در نظر داشته و از گناه خویش بیمناک باشد. منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۴۶ (طوبی)٬ حدیث٣.

هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل٧٧ ٬(مَن)٬حدیث۹-١۴۴٨.

نفوس خویش را به ترک عادت ها رام کنید. منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل٣٢ ٬ حدیث٣٨.

کسی که نهان و آشکار٬ و کردار و گفتارش تفاوتی نکند٬ به راستی امانتش را ادا و عبادتش را خالص کرده است. منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬ص٨٨۴ ٬نامه ٢۶.

زبان عاقل در پشت قلب او جای دارد و قلب احمق پشت زبان اوست. منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬ص١١٠۶ ٬کلمات قصار٬ شماره٣۹.

هیچ بنده ای مزه ی ایمان را نمی چشد٬ تا دروغ را، شوخی باشد یا جدّی، مطلقاً ترک کند. منبع : اصول کافی٬ج٢/ص٣۴٠ ٬ حدیث ١١.

بد ترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدائی می افکنند و برای افراد پاکدامن عیب جویی می کنند. منبع : اصول کافی٬ج٢/ص ٣۶۹ ٬ حدیث٣.

از مجادله و ستیزه جویی بپرهیزید ٬زیرا این دو، دل ها را نسبت به برادران دینی بیمار [و مکدّر] می کند و بذر نفاق را بر این دو پرورش می دهد. منبع : اصول کافی٬ج٢/ص ٣٠٠ ٬حدیث١.

بدترین مردم کسی است که عیوب مردم را دنبال کند٬ در حالی که نابینای عیوب خود است. منبع : غررالحکم ج١ /فصل۴١ (شرّ)٬ حدیث۶٧.

از گمان بد دوری کن٬ زیرا بد گمانی عبادت را از بین می برد و گناه [انسان ]را بزرگ می سازد. منبع : غررالحکم ج١ /فصل ۵

ای مردم از دو چیز بیشتر از هر چیز بر شما بیمناکم: متابعت از هوای نفس و آرزو های دور و دراز . پیروی از هوای نفس٬ انسان را از مسیر حق باز می دارد و آرزوی دور و دراز آخرت را از یاد می برد. منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬ص ١٢٧ ٬ خطبه۴٢.

آن کسی که نهی ازمنکر را با دل و زبان و دست ترک کند٬ پس او مرده ای است در میان زندگان. منبع : وسائل الشیعه٬ جلد١١.

شجاع ترین مردم کسی است که بر تمایلات نفسانی خویش پیروز شود. منبع : سفینه البحر٬جلد٢.

ریاکار ظاهرش زیبا و باطنش بیمار است. منبع : غررالحکم بزرگترین مبارزه این است که آدمی با نفس سرکش خود پیکار نماید. منبع : غررالحکم(ص٢٢٠)

قسم به کسی که جان فرزند ابی طالب در دست اوست هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است. منبع : بحارالانوار(ج٩٧حدیث۴۴)

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 584 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:46

حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) مانند پدران‌ بزرگوار خود در كليه‌ صفات‌ نيكو و سجاياى‌ اخلاقى‌ سرآمد روزگار بود . حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) داراى‌ قلبى‌ روشن‌ به‌ نور الهى‌ و در احسان‌ و انفاق‌ به‌ نيازمندان‌ مانند اجداد خود بود . داراى‌ حكمت‌ و علم‌ وسيع‌ و نفوذ كلام‌ و قدرت‌ بيان‌ بود .
 
با كمال‌ تواضع‌ و در عين‌ حال‌ با نهايت‌ مناعت‌ طبع‌ كارهاى‌ خود را شخصا انجام‌ مى‌داد ، و در برابر آفتاب‌ سوزان‌ حجاز بيل‌ به‌ دست‌ گرفته‌ ، در مزرعه‌ خود كشاورزى‌ مى‌كرد و مى‌فرمود : اگر در اين‌ حال‌ پروردگار خود را ملاقات‌ كنم‌ خوشوقت‌ خواهم‌ بود ، زيرا به‌ كد يمين‌ و عرق‌ جبين‌ آذوقه‌ و معيشت‌ خود و خانواده‌ام‌ را تأمين‌ مى‌نمايم‌ .
 
ابن‌ خلكان‌ مى‌نويسد : امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) يكى‌ از ائمه‌ دوازده‌گانه‌ مذهب‌ اماميه‌ و از سادات‌ اهل‌ بيت‌ رسالت‌ است‌ . از اين‌ جهت‌ به‌ وى‌ صادق‌ مى‌گفتند كه‌ هر چه‌ مى‌گفت‌ راست‌ و درست‌ بود و فضيلت‌ او مشهورتر از آن‌ است‌ كه‌ گفته‌ شود . مالك‌ مى‌گويد : با حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) سفرى‌ به‌ حج‌ رفتم‌ ، چون‌ شترش‌ به‌ محل‌ احرام‌ رسيد ، امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) حالش‌ تغيير كرد ، نزديك‌ بود از مركب‌ بيفتد و هر چه‌ مى‌خواست‌ لبيك‌ بگويد ، صدا در گلويش‌ گير مى‌كرد . به‌ او گفتم‌ : اى‌ پسر پيغمبر ، ناچار بايد بگويى‌ لبيك‌ ، در جوابم‌ فرمود : چگونه‌ جسارت‌ كنم‌ و بگويم‌ لبيك‌ ، مى‌ترسم‌ خداوند در جوابم‌ بگويد : لا لبيك‌ ولا سعديك‌ .
چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 477 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:45

علي(ع) در نهج البلاغه فرموده است:

مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ

كسي كه صبر او را نجات ندهد بي تابي او را از پاي درخواهد آورد


چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یار غائب,چت روم مذهبی,چت یارغائب,چت یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت روم یار غائب,سایت فرهنگی مذهبی یار غائب,چت یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 458 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:45

امام صادق علیه السلام فرمودند:

 

هر که در چهار موقع ، مالک نفس خود باشد: هنگام رفاه و توسعه زندگى ، هنگام سختى و تنگ دستى ، هنگام اشتها و آرزو و هنگام خشم و غضب ؛ خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام مى گرداند.

 

وسائل الشیعه : ج 15 ص 162 ح

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یار غائب,چت روم مذهبی,چت یارغائب,چت یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت روم یار غائب,سایت فرهنگی مذهبی یار غائب,چت یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 470 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:44

امام صادق - علیه السلام - فرمود:

به خدا و محمد و علی ایمان نیاورده است
کسی که در هنگام نیاز برادر مؤمنش با خوشرویی با او برخورد نکند؛
پس اگر توان دارد احتیاج او را شخصاً برطرف نماید
و اگر قادر نیست با کمک دیگری مشکل او را حل کند؛
اگر نسبت به تقاضای برادر مؤمنی بی تفاوت باشد
و به درخواست او عمل نکند
پس بین ما و او ولایتی نخواهد بود.

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یارغائب,چت روم یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت یار غائب,چت روم یار غائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 478 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:44

امام جعفر صادق(ع) :گمان نیکو به خدا داشتن این است که امید به هیچکس جز او نداشته باشی و از هیچ چیز جز گناهت نترسی. (جهاد با نفس، ح 143


چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یار غائب,چت روم مذهبی,چت یارغائب,چت یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت روم یار غائب,سایت فرهنگی مذهبی یار غائب,چت یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 389 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:44

نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده)
كنیه: ابو عبداللّه لقب: صادق
پدر: حضرت محمد بن على (ع)
مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر

تاریخ ولادت: یكشنبه 17 ربیع الاول ، سال 83 هجرى

مكان ولادت: مدینه مدت عمر مبارک : 65 سال
علت شهادت: مسمومیت قاتل ملعون: منصور دوانیقى (خلیفه عباسى)

زمان شهادت: یكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى

مدفن مطهر: قـبـر شریفش در قبرستان بقیع (واقع در مدینه منوره) در كنار قبر پدر و جدّ و عمویش امام حسن مجتبى (علیه السلام) مى باشد.

 

زندگینامه امام جعفر صادق(ع)


امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و كلینى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لیكن ابن طلحه روایت نخست را صحیح ‏تر میداند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روایت نخست، سال 80 هجرى، صحیح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با این حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت كه از این مقدار 12 سال و چند روزى و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است كه همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار میآید و نیز بقیه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملك و یزید بن ولید عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.

كنیه مادر امام (ع) را ام فروه گفته ‏اند. برخى نیز كنیه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قریبه یا فاطمه ذكر كرده ‏اند. كنیه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و این كنیه از دیگر كنیه ‏هاى وى معروف‏تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گوید: برخى كنیه آن حضرت را ابو اسماعیل دانسته ‏اند. ابن شهر آشوب نیز در كتاب مناقب می ‏گوید: آن حضرت مكنى به ابو عبد الله و ابو اسماعیل و كنیه خاص وى ابو موسى بوده است.
لقب امام صادق (ع)آن حضرت القاب چندى داشت كه مشهورترین آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا كه وى در بیان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند. فضایل امام جعفر صادق (ع(
مناقب آن حضرت بسیار است كه به اختصار از آنها یاد می ‏كنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله ای از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نكرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است كه گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: كل شیء هالك الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای كه خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت كرده ‏اند. هیچ یك از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع كرده ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است كه شیعه به ایشان منسوب شده است: ”شیعه جعفری“. كمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی( بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

یكی اینكه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری)، و دیگری كه به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افكار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است كه شیعه در عرصه های گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق
(ع) در حدی است كه ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالك خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) كمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.
امام و فقه اسلامی
ـ فقه شیعه امامیه كه به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احكام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هیچ یك از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه كه از او روایت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

ـ در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالك بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در این دوره است كه فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شكوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث كلامی مهم در بصره و كوفه بوده است.

ـ حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه كه محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعیان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلكه او تنها از یك طریق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل می كرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی كه روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احكام الهی هستند.

اثار امام صادق (ع)


غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، كتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

-1از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است كه تنها تصنیفی كه امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

-2رساله ای كه شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت كرده است شامل مباحث فقه و كلام.

-3كتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفی است.

-4كتاب الاهلیلجه كه آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

-5مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد كرده اند.

-6 رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كلینی در اول روضه كافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل كرده است.

-7رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.

-8بعضی رسائل كه جابربن حیان كوفی از امام (ع) نقل كرده است.

-9 كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.

-10چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی كاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌ که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.

همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة): مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام) در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تأسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) منتشر کرده است.

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 413 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:43

حضرت محمد (علیه افضل صلوات المصلین) :

خوشا به حال کسانی که در غیبت حضرت مهدی (عج) صبور باشند
و خوشا به حال کسانی که در محبت ورزیدن در راه اهل بیت (ع) استوار ماندند ،


خداوند آنها را در کتابش این طور توصیف نموده است :
(( آنها که به جهان غیب ایمان آوردند )) آنها حزب الله هستند ،
آگاه باشید به درستی که حزب الله رستگار است. سوره مجادله آیه 22


بحارالانوار جلد 52 صفحه 143


چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : یارغائب,چت روم یار غائب,چت روم مذهبی یار غائب,چت یار غائب,چت روم یار غائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 386 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:43

نقش پنهان زن - قسمت 4

البته نه اینکه شهادت برای زنان بد است ولی ضرورتی برای آنها ندارد.
زنان شهید ساز هستند که 10 برابر شهادت ارزش دارد . اصلا می دانی شهید سازی یعنی چی ؟؟؟


خانوم ها نه نیاز به جهاد دارند و نه نیاز به شهادت دارند که به مقامات عالی برسند بلکه با همان نقش پنهان گرفتن در دین به همان مقامات می رسند.

در قیامت معلوم می شود که یک خانوم خانه دار که به ظاهر هیچ کاری نکرده است چه مقامی دارد و خیلی ها به مقامش غبطه می خورند . در قیامت معلوم می شود که عالم را خانوم های خانه دار می چرخاندند .


تمام کارها و فعالیت های دیگر نسبت به خانه داری بسیار بی ارزش است . امیدوارم ارزش نقش پنهان را فهمیده باشیم.


من یک طرح می دهم که داد صهیونیست ها را خواهد درآورد.

ان شاالله که یک رشته دانشگاهی راه بیوفتد که در آن اصول خانه داری و همسرداری و بچه داری و اصول برخورد با بچه و شوهر و اصول تغذیه و... یاد بگیرند و به دیگران بیاموزند.




ما حساب کردیم برای این رشته یک دوره ی دکتری به طول می انجامد

چت روم مذهبی یارغائب...
ما را در سایت چت روم مذهبی یارغائب دنبال می کنید

برچسب : چت روم یارغائب, چت یارغائب, چت روم, یارغائب, چت روم مذهبی, یاس کبود, سید110, انتظارموعود, چت روم یارغائب, قوانین یارغائب, ناظرین یارغائب, چت روم مذهبی, سایت فرهنگی مذهبی یارغائب, نویسنده : عنکبوت yareghaeb بازدید : 414 تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 ساعت: 11:42